پرخوری

قرآن:

خداوند متعال در آیه‌ی 31 سوره‌ی اعراف می‌فرماید: «بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.»

حدیث:

پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «کسی که خوراکش بسیار باشد، معده‌اش بیمار و قلبش سخت می‌شود.»[simple_tooltip content=’به نقل از مجموعه‌ی «ورام»، ص 46′](1)[/simple_tooltip]

توضیح مختصر:

شکم مقتضی آن است که به‌اندازه‌ای متعادل به او تغذیه رساند.
اگر افراط‌وتفریط در این قضیه شود، در دراز مدّت و برای بعضی در کوتاه مدّت ضررها و آسیب‌هایی وارد می‌شود.
بهترین کار، اعتدال در غذا خوردن است. شکم‌خوارگی مردم امروز از اطعمه و اشربه و بیماری‌های آنان بیشتر است از مردمی که در صحراها زندگی می‌کنند؛ و این نوع بیماری‌ها کمتر به آن‌ها راه دارد.
از آفت‌های پرخوری، بی‌حالی و کسالت در عبادت است. از پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم نقل شده که فرمود:
«خدایا به تو پناه می‌برم از کزم (پرخوری).» و نوع خواب‌های آشفته و فکر پریشان هم از این قسمت برخاسته می‌شود.
لذا دستور پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم است که تا سیر نشدید دست از غذا بردارید.

1- پرخوری معاویه

ابن عبّاس گفت: با بچه‌ها مشغول بودم که پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم آمد. من در پشت دری پنهان شدم. پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم دست بر پشت من زد و فرمود: «به معاویه بگو نزدم بیاید.»
رفتم و برگشتم و عرض کردم: «مشغول غذا خوردن است.» فرمود: «خداوند هیچ‌گاه شکم او را سیر نکند.»
از نفرین پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم، معاویه در خوردن غذا حرص می‌ورزید و بسیار می‌خورد و در آخر غذا می‌گفت: «خسته شدم ولی سیر نشدم.»
امام حسن علیه‌السلام در مجلسی فرمود: «آیا معاویه کسی نیست که وقتی پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم کسی را به دنبالش فرستاد و او مشغول خوردن غذا بود؛ تا سه بار پیام‌آور پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم رفت و برگشت و او همچنان مشغول خوردن بود. پس پیامبر او را این‌طور نفرین کرد که: خداوند هیچ‌گاه شکم او را سیر نگرداند.»[simple_tooltip content=’تتمه المنتهی، ص 32 -ثمرات الاوراق’](2)[/simple_tooltip]

2- هر دو جهان چون لقمه‌ای

میر کمندی، مردی بزرگ شکم و دعوت خواره بود. او از اهل هرات و به پرخوری مشهور بود. تا جایی که او را به مرض گرسنگی نسبت می‌دادند. فخر الدّین علی صفی (م 931) گوید: «روزی از او پرسیدم که شما از بزرگان شعرا به چه کسی اعتقاد داری و نظم کدام را بیشتر یاد داری؟»
گفت: «من را شعر هیچ‌کس همانند مولانای رومی، خوش نباشد؛ مدّت شصت سال است که غیر از مثنوی و غزل مولانا نخوانده‌ام و یاد نگرفته‌ام.» گفتم: «چند هزار بیت را حفظ هستی؟» گفت: «از کل اشعار مولانا یک بیت و از مثنوی هم یک بیت.» گفتم: «آن کدام بیت است؟»
گفت:
کوه بود نواله ام، بحر بود پیاله‌ام **** هر دو جهان چون لقمه‌ای، هست در این دهان من
و از مثنوی این بیت را:
چون‌که لقمه می‌شود در تو گهر **** دم مزن، چندان‌که بتوانی بخور[simple_tooltip content=’لطایف الطوایف، ص 147′](3)[/simple_tooltip]

3- اثر پرخوری در صورت

پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: برادرم عیسی علیه‌السلام از شهری عبور می‌کرد، آنجا مرد و زنی را دید که با هم دعوا می‌کنند. فرمود: «علّت دعوای شما چیست؟» مرد گفت: «ای پیامبر خدا! این زنم می‌باشد ولی زیبایی ندارد، دوست دارم از او جدا شوم.» عیسی علیه‌السلام فرمود: «ای زن! می‌خواهی زیبا شوی؟» گفت: «آری» فرمود: «هرگاه غذا می‌خوری، پرخوری نکن، چون وقتی طعام در شکم زیبایی شود، زیبایی صورت را از بین می‌برد.»
پس آن زن فرموده‌ی عیسی علیه‌السلام را عمل کرد و طراوت و زیبایی به صورتش بازگشت.[simple_tooltip content=’لئالی الاخبار، ص 147′](4)[/simple_tooltip]

4- او را ادب کنید

ابن عامر فهری گفت: مأمون، خلیفه‌ی عباسی دستور داد ده نفر از اهالی بصره را که متّهم بودند، نزدش حاضر کنم؛ چون آن‌ها را جمع کردم، شخصی پرخور و طُفیلی، آن‌ها را دید و گمان کرد به مجلس طعامی می‌روند، پس خود را میان آن‌ها جا داد و همراه آن‌ها به راه افتاد.
آن‌ها را سوار کشتی کردند، او هم آمد و با خودش می‌گفت: «خوش خواهد گذشت.» پس آن ده نفر را به زنجیر بستند، او را نیز زنجیر کردند و او متوجّه شد که آن‌ها را برای سور نمی‌برند بلکه برای گور می‌برند. چون همگی بر مأمون وارد شدند نام یک‌یک را می‌خواند و گردن می‌زدند تا آن طفیلی باقی ماند. مأمون گفت: «تو کیستی؟» گفت: «جمع این‌ها را دیدم، فکر کردم ولیمه‌ای در میان است و برای پرکردن شکم، همراهشان راه افتادم.»
مأمون بخندید وگفت: «او از کشتن معاف است، لکن او را ادب کنید تا این کار را دو مرتبه انجام ندهد.»[simple_tooltip content=’نمونه معارف، ج 2، ص 569 -مجانی، ج 1، ص 263′](5)[/simple_tooltip]