استناد به آیات قرآنی
قرآن:
خداوند متعال در آیهی 49 سورهی عنکبوت میفرماید: «بَلْ هُوَ آیاتٌ بَـیناتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا العِلْمَ: ولی این آیات روشنی است که در سینهی دانش وران جای دارد.»
حدیث:
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «تَدَبَّرُوَا آیاتِ القُرْآنِ وَاعْتَبِرُوا بِهِ فَإِنَّهُ أَبْلَغُ العِبَرِ: در آیات قرآن تدبّر کنید و بدانها پند گیرید که آنها رساترین پندهاست»[simple_tooltip content=’غررالحکم، ج 2، ص 310′](1)[/simple_tooltip]
توضیح مختصر:
خداوند در شأن نزول آیات، در مورد خاصّی، آیهای را بیان میکند که بسیاری از آنها بهعنوان قاعده و درس و برای پیاده کردن عملی است. مثلاً کار خدا این است که بندگان را با فضل خودش «یُخرِجُکُم مِن الظُلُماتِ اِلی النّور.»[simple_tooltip content=’سورهی احزاب، آیهی 43′]*[/simple_tooltip]
از ظلمات و تاریکی دنیا و نفس و رذایل بهسوی آخرت و نفس مطمئنه و فضائل میکشاند.
این استناد، کلی است و در تمام زمانها و اعصار، هر کس اندکی قابلیت داشته و طالب باشد، توفیق خروج از تاریکی و ورود به نور، نصیبش میشود.
یا مثلاً در سورهی شعراء آیهی 80 خداوند از قول ابراهیم میفرماید: «وَ اذا مَرضْتُ فَهُوَ یَشفین: هرگاه مریض میشوم، خداوند شفا میدهد.»
از این آیه استفاده میشود که نوع امراض، (غیر اولیاءالله که حساب آنها با خداست) اسباب آن را بنده فراهم میکند از قبیل افراطوتفریط در بهکارگیری جسم و روح که در درازمدت نشان میدهد، یا گناهی کرده و دلی را شکسته، حال به مرضی خاص مبتلا میشود. در تمام موارد، شفا از جانب خداست و این قاعده و استناد به آیه، برای صاحبان خرد و اهل ایمان، راهگشاست.
1- جوان
روزی عرب عشایری نزد خانهی پیامبر صلیالله علیه و آله آمد و با صدای بلند پیامبر صلیالله علیه و آله را صدا زد. پیامبر صلیالله علیه و آله با عبایی که به گل سرخ، رنگین شده بود بیرون آمد. عرب گفت: «گویا جوان هستی!» فرمود: «آری! من جوان و پسر شخص جوان و برادر جوان هستم.» او گفت: «چگونه؟» فرمود: «مگر سخن خدا را نشنیدهای که فرمود: «شنیدم جوانی را که از آن بتها به بدی یاد میکرد، ابراهیم مینامیدند.»[simple_tooltip content=’سورهی انبیاء، آیهی 60′]*[/simple_tooltip]، من پسر ابراهیم هستم که از او به جوان تعبیر شده است و برادر جوان هستم که در جنگ اُحد، منادی در آسمان صدا زد: «شمشیری جز ذوالفقار نیست و جوانی جز علی نیست.» علی برادر من و من برادر اویم.»[simple_tooltip content=’داستانها و پندها، ج 9، ص 33 -مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 88′](2)[/simple_tooltip]
2- پاداش نمیخواهم
زنی با کودک بیمارش نزد پیامبر صلیالله علیه و آله آمد. پیامبر صلیالله علیه و آله کودک را نزد خود نشاند و سورهی ناس و فلق را بخواند و بر او دمید و فرمود: «ای دشمن خدا! از او دور شو که من رسول خدایم.» پس کودک را به مادرش باز داد. پیامبر صلیالله علیه و آله به سفر رفتند و بازگشتند و به همانجا رسیدند. آن زن پیش پیامبر صلیالله علیه و آله آمد و دو گوسفند هدیه آورد و گفت: «به برکت لفظ مبارک شما پسر من صحت یافت.» پیامبر صلیالله علیه و آله او را جوابی نیکو گفت و یک گوسفند قبول کرد و در مقابلش صلهای به او داد و فرمود از آن گوسفند طعام ساختند؛ چون حاضر کردند و آوردند از آن تناول ننمودند و این آیه[simple_tooltip content=’سورهی انسان، آیهی 9′]*[/simple_tooltip] را خواندند: «از شما پاداش و سپاسگزاری نمیخواهیم.»[simple_tooltip content=’جوامع الحکایات، ص 43′](3)[/simple_tooltip]
3- نظیر حدیث
عارفی در طلب این مطلب بود که آیا در قرآن آیهای وجود دارد که این حدیث را تأیید نماید. «روح مؤمن به هنگام جان دادن، چنان آسان از جسدش بیرون رود همانند بیرون آوردن مویی از درون خمیر.»[simple_tooltip content=’مشابه الدّر المنثور، ج 6، ص 167′](4)[/simple_tooltip] پس آیهای نیافت تا اینکه پیامبر صلیالله علیه و آله را در خواب دید و گفت: «تمام قرآن را مطالعه کردم، چیزی که معنی حدیث را برساند پیدا نکردم.» پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «سورهی یوسف، آیهی 31 را مطالعه کن تا معنی حدیث را بیابی.» «فَلمّا رَاینَهُ اَکبَرنَهُ وَ قطّعنَ اَیدیهُنَّ: هنگامیکه چشم زنان مصر به یوسف افتاد او را بسیار بزرگ شمردند (و بیتوجه) دستهای خود را بریدند». مؤمن هم هنگامیکه فرشتگان رحمت و جایگاه خود و نعمتهای بهشتی را میبیند، درد مرگ و سکرات موت را حس نمیکند.[simple_tooltip content=’رنگارنگ، ج 2، ص 433 -هزار و یک حکایت قرآنی، ص 45′](5)[/simple_tooltip]
4- قدرت مالی
روزی امیر مؤمنان علیهالسلام در ایام خلافتش، در بازار قدم میزد و گمشدگان را راهنمایی و ضعیفان را کمک میکرد و هنگامیکه از کنار کسبه و فروشندگان میگذشت این آیه را تلاوت مینمود: «این سرای آخرت را تنها برای کسانی قرار میدهیم که ارادهی برتریجویی در زمین و فساد را ندارند و عاقبت نیک برای پرهیزکاران است.»[simple_tooltip content=’سورهی قصص، آیهی 83′]*[/simple_tooltip]
پس میفرمود: «این آیه دربارهی زمامداران عادل و متواضع و سایر تودههای قدرتمند مردم نازل شده است؛ یعنی همانگونه که من حکومت را برای برتریجویی قرار ندادم، شما نیز قدرت مالی را وسیلهی سلطه بر دیگران قرار ندهید.»
5- اذان
کسی نزد ابن سیرین معبّر آمد و گفت: «در خواب دیدم اذان میگویم.» گفت: «توفیق حج مییابی.» دیگری آمد و گفت: «در خواب دیدم اذان میگویم.» فرمود: «تو دزدی میکنی، پس توبه کن.» حاضران متعجّب شدند و گفتند: «از یک خواب دو تعبیر نمودید.» فرمود: «اوّلی آمد سیرت نیکو داشت، این آیه به خاطرم رسید؛ «وَ اذّن فی النّاس بِالحَج: ندا در ده ای ابراهیم در میان مردمان، برای حج رفتن.»[simple_tooltip content=’سورهی حج، آیهی 28′]*[/simple_tooltip]، دوّمی را به صورت و سیرت بد دیدم، این آیه به دلم آمد. «ثَم اَذّن مُؤذن ایَّتُها العیر اِنَّکُم لَسارِقون[simple_tooltip content=’سورهی یوسف، آیهی 70′]*[/simple_tooltip]: پس ندا کرد ندا کنندهای که ای کاروانیان بهدرستی که شما دزدانید.»[simple_tooltip content=’لطائف الطوائف، ص 218′](6)[/simple_tooltip]