اقتصاد
قرآن:
خداوند متعال در آیهی 67 سورهی فرقان میفرماید: «… کسانی که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف مینمایند و نه سختگیری، بلکه در میان این دو، حد اعتدالی دارند.»
حدیث:
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: «کسی که در خرج کردن میانهرو باشد، هیچگاه تنگدست نشود.»[simple_tooltip content=’نهجالبلاغه، فیض الاسلام، ص 1153′](1)[/simple_tooltip]
توضیح مختصر:
اهل اقتصاد، میانهروی را دوست دارند. در مسائل أکل، شرب، نکاح، پوشیدن، سواری و سایر انواع تصرّفات که خداوند مباح کرده است؛ از نظر مصرف، اگر رعایت اعتدال شود، هیچوقت مشکل اساسی پیش نمیآید.
زیادهروی و افراط، از آن طرف تفریط، اساسشان ضعیف است و میتواند در کوتاهمدت یا درازمدت، آفات و شکستگی و نقصان را برای صاحبش به بار بیاورد.
نه بخششی که همهی دارایی از بین برود و خود و عیالاتش در فقر و نداری بیفتد، خوب است و نه بُخلی که هیچکس از کنار او اصلاً بهرهمند نشود؛ بلکه مُقتصِد خوب است.
اینکه خداوند گاهی رزق بندگان را تنگ و گاهی توسعه میدهد برای این است که مراعات مصلحت ایشان را کرده باشد.
لذا در کلمات گهربار معصومین علیهم السّلام میانهروی در مسائل مالی، نجاتدهنده معرفی شده است.
1- امر به میانهروی
پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله و سلّم در بخشش و انفاق طوری بود که هر کس از او سؤالی میکرد و چیزی میخواست، به او عطا میکرد.
زنی پسر خود را نزد رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلّم فرستاد و به او سفارش کرد که اگر پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود نزد ما چیزی نیست، عرض کن پیراهن خود را مرحمت نما.
پسر آمد و از پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم چیزی خواست؛ بعد عرض کرد پیراهن خود را عنایت کنید؛ پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم پیراهن خود را به او دادند.
در این وقت این آیه نازل شد: «ای پیامبر هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (ترک انفاق نکن) و بیشازحد نیز دستت را مگشای که مورد سرزنش قرار گیری و از کارت بازبمانی. (بلکه مُقتصد و میانهرو باش[simple_tooltip content=’سورهی اِسراء، آیهی 29′]*[/simple_tooltip] )»[simple_tooltip content=’نمونه معارف، ج 1، ص 253، کافی، ص 314′](2)[/simple_tooltip]
2- تبعیض اقتصادی
روزی معاویه به مدینه میآمد که ابوقتاده انصاری او را میبیند. معاویه به او میگوید: ابوقتاده! همهی مردم به دیدنم آمدند جز شما جماعت انصار، چرا به دیدنم نمیآیید؟ گفت: چهارپا و مرکبی نداشتیم. معاویه گفت: «پس آن شتران سواری را چه کار کردید؟»
ابوقتاده گفت: «در تعقیب تو و پی گرد پدرت، در جنگ «بدر» آنها را ذبح کردیم.»
معاویه گفت: بله؛ همین طور است، ای ابوقتاده! و او در جواب گفت: «پیامبر خدا به ما فرموده که ما پس از او با تبعیض اقتصادی روبرو خواهیم گشت.»
معاویه گفت: «پیامبر دستور نداد که در آن شرایط چه کار کنید؟» گفت:
«دستور داد صبر و مقاومت نماییم!»
معاویه به او گفت: «پس صبر کنید تا به دیدار او برسید.»[simple_tooltip content=’تجلی امیر مؤمنان علیهالسلام، ص 192 -الغدیر، ج 20، ص 127′](3)[/simple_tooltip]
3- ورشکست اقتصادی
روزی پیرمردی دست پسرش را گرفت و خدمت پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم آورد، درحالیکه اشک از چشمانش سرازیر بود، عرض نمود: «یا رسولالله! این فرزندم است، او را تربیت کردهام و ثروت خود را صرف او نمودهام؛ حالا مال بسیاری از گندم، جو، کشمش، کیسه خلال و نقره دارد و چیزی به من نمیدهد.»
پیامبر به آن پسر فرمود: «تو چه میگویی؟» عرض کرد: «من زیاده از خرج خود و عیالم چیزی ندارم!»
پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «این ماه ما خرج پدر تو را میدهیم، ماههای دیگر، تو خرجش را بده.» پس پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم اُسامه را طلبید و فرمود: «صد درهم به این پدر بده که در این ماه صرف زندگی خود کند.»
ماه دیگر پدر همراه با پسرش نزد پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم آمد و عرض کرد: «پسرم چیزی به من نمیدهد.» پسر عرض کرد: «از مال دنیا چیزی ندارم.»
پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «دروغ میگویی؛ مال بسیاری داری، امّا امشب از نظر مالی، تو از پدرت بدتر خواهی شد.»
پسر موقع شب به خانه آمد؛ همسایهها پیش او آمدند و گفتند: «بیا این انبارها را تخلیه کن که از بوی گند آنها داریم مریض میشویم!»
پسر توی انبار آمد و دید که همهی گندمها و جوها و کشمشها کرمزده شده و گندیدهاند. به خاطر فشار زیاد همسایهها پول زیادی به حمّالها داد تا آنها را از داخل شهر به بیرون شهر مدینه ببرند.
وقتی سرِ کیسهی پولها آمد، دید پولها کفایت مخارج باربری را نمیکند، لذا فرش و ظروف خود را هم فروخت و به حمّالها داد و خودش شبهنگام محتاج شد.[simple_tooltip content=’رهنمای سعادت، ج 1، ص 31 -بحارالانوار، جلد ششم چاپ قدیم’](4)[/simple_tooltip]
4- رعایت اقتصادی در زندگی
أبوالفاتج گفت: یکی از دوستانم به امام صادق علیهالسلام عرض کرد: گاهی ما در بین راه مکه میخواهیم احرام ببندیم، نخاله و سبوس آرد نداریم تا بهوسیلهی آن خود را شستشو بدهیم و آثار نوره را بزداییم، لذا با آرد این عمل را انجام میدهیم و از این کار هم ناراحت هستیم.
امام فرمود:
از اسراف کردن میترسید؟ عرض کردم: آری. فرمود: «آنچه در اصلاح و سلامتی بدن مصرف شود، اسراف نیست. گاهی من دستور میدهم مغز استخوان را با روغنزیتون مخلوط کنند و بهوسیلهی آن خود را شستشو میدهم. اسراف در چیزهایی است که باعث تلف شدن مال و ضرر رساندن به بدن شود.»
عرض کردم: «سختگیری و به تنگی زندگی کردن، چگونه است؟» فرمود: «نان و نمک خوردن بااینکه قُدرت داری غذای دیگری بخوری، [بهتر است].»
عرض کردم: میانهروی و اقتصاد در زندگی به چه نحو حاصل میشود؟ فرمود: وقتیکه نان، گوشت، شیر، روغنزیتون و روغن حیوانی باشد، اگر انسان گاهی از این و گاهی از آن بخورد، [میان روی حاصل میشود]، (نه آنکه با داشتن غذاهای متنوع، همه را یکدفعه بخورد.)[simple_tooltip content=’پند تاریخ، ج 3، ص 220 -بحارالانوار، ج 15، ص 201′](5)[/simple_tooltip]
5- زیادی، حکم آتش را دارد
دو نفر نزد پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم آمده و از آن حضرت پول شتری را خواستند. پیامبر دو دینار به آنها بخشید، اما پول شتر را ندادند. چون از نزد پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم خارج شدند، عمر به آنها برخورد کرد و دید آنها پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم را به خاطر دو دینار سپاس میگذارند.
عمر نزد پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم آمد و آنچه شنیده بود، نقل کرد. پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «فلان کس هم آمد و من از ده تا صد دینار به او دادم، ولی تشکر نکرد.»
بعد فرمود: «گاه افراد از من مطالبه کمک و پولی میکنند، آنچه میخواهند، میدهم، اما در باطن این کمک آتشی بر او میباشد. (نمیتواند پول را در راهش مصرف کند.)»
عمر گفت: پس اگر حکم آتش را دارد، برای چه به آنها کمک میکنید؟ فرمود: آنها از من مطالبه میکنند و خداوند نمیخواهد من (از دادن کمک) بخیل باشم.[simple_tooltip content=’شنیدنیهای تاریخ، ص 337 -محجه البیضاء، ج 6، ص 73′](6)[/simple_tooltip]