خمس
قرآن:
خداوند متعال در آیهی 41 سورهی انفال میفرماید: «بدانید! هرگونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا و پیامبر و نزدیکان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است.»
حدیث:
عمران گفت: بر امام کاظم علیهالسلام آیهی خمس را قرائت کردم. امام علیهالسلام فرمود: «آنچه برای خداست برای، پیامبر است و آنچه برای پیامبر است، برای ماست.» پس فرمود: «به خدا قسم رزقهای مؤمنین را خداوند به پنج قسمت آسان نموده، یکی برای خودش و استفادهی چهار قسمت دیگر برای آنان حلال است.»
(لئالی الاخبار، ج 3، ص 215)
توضیح مختصر:
طبق قرآن، یکپنجم مال (خمس آن) را باید داد که به دو قسمت: سهم امام علیهالسلام و سهم سادات تقسیم میشود. خمس به 7 چیز تعلّق میگیرد: معادن، گنج، استخراجات از دریا، زمین، مال حلالِ مختلط به حرام، غنائم، ارباح مکاسب که مسائل مربوط به اینها در رسالههای علمیّه نوشته شده است.
مسئلهی مالی خمس، از واجبات است و آیهی 41 سورهی انفال، صراحت در دادن خمس دارد. قوانین الهی به حکمت بنا نهاده شده و اگر در مسئلهی مالی، حقوق آن پرداخت نشود، مسائل جانبی و عوارضی از نظر دنیایی و آخرتی برای شخص دارد. چه آنکه در تزکیهی مال، ازیکطرف برکت در مال میآید و از طرف دیگر، آنانی که استحقاق دارند به حق خود میرسند. در صورت عدمِ پرداخت، فشار بر افرادِ مستحق سبب میشود تا آنها احیاناً به کار خلاف دست بزنند چون مسکین و درمانده و یتیم هستند و نیاز مبرم دارند و …
صدقات به سادات نمیرسد و عوضِ آن، خمس طبق قانون شرع به آنان میرسد و این، یک نوع شرافت است که خداوند برای ذوی القُربی یعنی خویشاوندان پیامبر صلیالله علیه و آله قرار داد.
در مسائل مالی، حقوقی حقتعالی وضع کرده مانند مسئله خمس مالی تا درنتیجه، ثروت گرایی و زر داری در جامعه رشد نکند و طغیانگریها پیش نیاید. از آنطرف، مردمِ اجتماع، با صاحب پول از یک نظر شریک هستند. انگار مستحق، خمسِ از مال را مالک است و خمس دهنده، با این کارش دارد حوائجِ خمس گیرنده را برآورده میکند و از طرف دیگر، نموّ و برکت را در مالِ خود میآورد.
1- پیرمرد شامی
دیلم بن عمرو گوید: «ما در شهر شام ایستاده بودیم که اسیران آل محمد صلیالله علیه و آله را آوردند تا جلوی بارگاه، پیرمردی از اهل شام آمد و گفت: «خدا را شکر که شما را کشت و فتنهی شما را قطع کرد.» امام سجّاد علیهالسلام فرمود: «ای شیخ! گوش کن تا برایت دشمنی را که در نفْس توست آشکار کنم. آیا قرآن خواندهای؟» گفت: «آری!» فرمود: «آیا حق خاصی بر غیرمسلمان پیدا کردی؟» گفت: «نه» فرمود: «در آیهی 41 انفال، خدا فرمود: همانا هر غنیمتی برای خدا و رسول و خویشاوندان پیامبر است. میدانی که آنان چه کسانی هستند؟» گفت: «نه» فرمود: «ما هستیم.» گفت: «شما هستید!؟» فرمود: «آری!» پس پیرمرد، دستان خود را بلند کرد و گفت: «خدایا! از قتل آل محمد صلیالله علیه و آله و دشمنی با آنان توبه میکنم.»
(سفینه البحار، ج 1، ص 429 -تفسیر فرات کوفی)
2- انصاف ندارند
امام صادق علیهالسلام به ابی جعفر احول فرمود: «قریش درباره خمس چه میگویند؟» گفتم: «گمان میکنند که خمس از برای آنهاست.»
فرمودند: «انصاف ندارند. به خدا سوگند اگر مباهله شد، با ما شد. اگر مبارزه بود با ما بود. حال، ما و آنان یکسانیم؟»
همانا پیامبر صلیالله علیه و آله در جنگ بدر برای مبارزه، غیر از اهلبیت را انتخاب نکرد در هنگام مباهله، علی علیهالسلام و حسن علیهالسلام و حسین علیهالسلام و فاطمه علیها السّلام را آورد. پس برای اهلبیت، تلخی و سختی باشد و برای آنان شیرینیها؟»
(نمونه معارف، ج 5، ص 108 -بحار، ج 50، ص 52)
3- از طرف مادر یا پدر
هارونالرشید، خلیفهی عباسی، امام کاظم علیهالسلام را دستگیر کرد و به جایگاه خود آورد. خلیفه، طوماری را که در آن، تهمتهایی نسبت به امام و شیعیان بود نشان داد.
امام علیهالسلام چون با او معانقه کرد، غضب خلیفه فروکش کرد و گفت: «تو راستگویی و جدّت راستگوست.» و سؤالاتی از امام علیهالسلام کرد ازجمله گفت: «از کجا میگویید آدمی اگر خمس را به اهلش ندهد، فسادی از طرف مادر یا پدر در او هست؟»
فرمود: «این سؤال را تاکنون هیچیک از پادشاهان ننمودهاند و از پدران من نیز این سؤال نشده، پرده از روی آن برمدار.»
(تحف العقول، ص 403)
4- منتقم
امام صادق علیهالسلام فرمود: «رأی خدا، زمین ممتازی (محدودی) است که نامش انتقام گیرنده است. چون خدا به بندهای مالی عطا کند و حق خدا را از آن ندهد، خداوند یکی از زمینها را بر او مسلط کند، پس مالش در آن تلف شود و وقتی مُرد، آن را به جای گذارد.»
(لئالی الاخبار، ج 3، ص 216)
5- مانند کوه اُحُد
امام صادق علیهالسلام فرمود: «در نزد خدا چیزی بهتر از مالی که برای امام علیهالسلام داده شود نیست و خداوند، یکدرهم را، در بهشت مانند کوه اُحد برای او قرار میدهد.
کسی که گمان کند امام به آنچه در دست مردم است احتیاج دارد، کفر ورزیده؛ همانا مردم به پذیرفتن آن از جانب امام محتاجاند.»
(لئالی الاخبار، ج 3، ص 217)