دل
قرآن:
خداوند متعال در آیهی 4 سورهی فتح میفرماید: «او خدایی است که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاده تا ایمانی بر ایمانشان بیفزاید.»
حدیث:
حضرت علی علیهالسلام فرمود: «ریشهی اصلاح دل، سرگرم شدن آن به یاد خداست.»
توضیح مختصر:
یکی از راههای دریافت حقایق و معارف، از راه تهذیب نفس و جلا دادن دل بهوسیلهی ریاضت، کشف میگردد.
چطور در نماز به زبان میگوییم فقط تو را میپرستیم، ولی در دل به یاد همهچیز میافتیم؟ منافقان به زبان اظهار ایمان میکردند، ولی در دل کافر بودند. ظاهر ابلیس آن بود که چندین هزار سال عبادت کرد. خداوند به ملائکه فرمود: «آدم را سجده کنید» همه سجده کردند مگر ابلیس که آنچه را در دل پنهان کرده بود بیرون انداخت و حسد درونی خود را اظهار کرد و از سجده برای آدم امتناع ورزید.
باید برای دل دعا کرد و به پیشگاه خداوند عرضه داشت: «وَلاتَجعَل فی قُلُوبِنا غِلّاً: در دلهای ما کینهای از مؤمنین قرار مده.» (سورهی حشر، آیهی 10)
از این آیت استفاده میشود که همیشه باید از خداوند برای دل، دفع ظلمات و زنگار و رذایل را خواست چون: دیو چو بیرون رود فرشته درآید.
اگر انسان توانست دلی را شاد و مسرور کند و دلی را به دست آورد آثارش بسیار است که کمتر از بعضی عبادات نباشد. تا توانی دل به دست آور، دل شکستن هنر نمیباشد.
اینکه کفار در دنیا اعمال زشتی که کرده بودند بر دلهایشان چیره گشته بود، در آیهی 14 سورهی مطففین آمده: «بلکه آنچه میکردهاند بر دلهایشان زنگار بسته است.»
لذا در روز قیامت به معاینه میبینند که چطور دلشان را کلاً حجابها گرفته بود و ادراک نداشتند.
1- اگر دل بخواهد
هر طرف کاین دل اشارت کردشان **** میرود هر پنج حس، دامنکشان
همهچیز به اختیار و ارادهی دل قرار میگیرد. اگر دل بخواهد چشمها بهسوی حرام نگاه کند و اگر بخواهد بهسوی چیزهایی که قابل عبرت باشد، میل پیدا میکند. اگر دل بخواهد به معقولات و مسائل معنوی میل پیدا میکند و اگر بخواهد به مسائل مادی و محسوس میل پیدا میکند. اگر دل بخواهد بهسوی کلّیات میرود و اگر بخواهد به جزئیات توجّه میکند.
درواقع حواس پنجگانه به اشارهی دل حرکت میکنند همانطور که حضرت موسی علیهالسلام در پیش حاضران با عصا تصرّف کرد، دل هم در دست و پا تصرّف میکند. اگر دل بخواهد پا به رقص آید و اگر بخواهد دست، به حسابرسی میرود. درواقع پا و دست ظاهری در اختیار دست و پای باطنی است که او را دل مینامند بااینکه دل مخفی است.
دست در دست نهانی مانده است **** او درون، تن را برون بنشانده است
اگر دل بخواهد دست، علیه دشمن، هم چون مار نیش زنندهای میشود و اگر بخواهد در معیّت دوست خواهد بود.
اگر دل بخواهد، دست مانند قاشق، وسیلهی خوردن میشود و اگر بخواهد مانند گُرز سنگینی شود و بر سر دشمن فرود آید. واقعاً عجب وصلتی است بین دل و اعضای بدن که انسان حیران میگردد!
دل مگر مُهر سلیمان یافته است **** که مهار پنج حس برتافته است
(مثنوی، ج 1، ص 3580-3566)
یعنی مگر دل، انگشتر حضرت سلیمان علیهالسلام را پیدا نموده و به مقامی در کشورش دست یافته که بر حوّاس پنجگانه مسلّط است؟
در خطاب به دل گفته میشود: «ای دل! تو در مهتری مانند حضرت سلیمان علیهالسلام میباشی و میتوانی بر پری و دیو چون سلیمان که اسم اعظم را در انگشتری داشت فرمانبرداری، (درصورتیکه از حیله و خدعه بری باشی) با انگشتریات بر هوای نفس مسلطّ شوی و همهی اعضا از تو متابعت کنند و نامت در دو عالم بلند گردد.»
2- جزیرهی خضراء
شخصی از حضرت آیتالله بهجت پرسید: «جزیرهی خضراء که اینهمه دربارهی آن بحث میشود، کجاست؟» فرمود: «جزیرهی خضراء آن دلی است که امام زمان در آن تاب بیاورد.»
(گوهرهای حکیمانه، ص 124)
3- دل گمشده
جنید بغدادی فرمود: یک روز دلم گم شده بود. گفتم: «الهی دل من باز ده.» ندایی شنیدم: «ای جنید! ما دل بدان ربودهایم که با ما بمانی؛ تو باز خواهی تا با غیر ما بمانی؟»
(تذکره الاولیاء، ص 423)
4- دو شمشیر
سیّدی بود که او را ناصری میگفتند پس قصد حج کرد، چون به بغداد رسید به زیارت جنید رفت و سلام کرد. جنید پرسید: سیّد! اهل کجایی؟ گفت: از گیلان. گفت: از فرزندان کیستی؟ گفت: از فرزندان امیرالمؤمنین علیهالسلام. گفت: «پدر تو دو شمشیر میزد؛ یکی با کافران و یکی با نفس. ای سیّد که فرزند اویی! از این دو کدام را کار فرمایی؟»
سیّد چون این را بشنید بسیار گریست و پیش جنید میغلطید. گفت: «ای شیخ مرا به خدای ره نمای.» شیخ گفت: «این سینهی تو حرم خاص خداست تا توانی هیچ نامحرمی را در حرم خاص راه مده.» سیّد گفت: تمام شد.
(تذکره الاولیاء، ص 436)
5- دیدن خدا با دل
مردی از خوارج بر امام باقر علیهالسلام وارد شد و عرض کرد: «ای ابا جعفر! چه چیز را میپرستی؟» فرمود: الله. گفت: «او را دیدهای؟» فرمود: «چشمها او را نمیبینند تا دیده او را مشاهده کند ولیکن دلها او را به حقیقت ایمان میبینند. او به قیاس شناخته نشده و به حواس درک نمیشود؛ به مردم شباهت ندارد؛ بلکه او را آیات، توصیف میکنند. به علامات، او را میشناسند و در حکم کردن، ستم روا نمیدارد. این است «الله» که خدایی غیر او نیست.»
آن مرد خارجی درحالیکه از حضور امام خارج میشد، گفت: «خدا داناتر است که رسالت و پیغامرسانی خود را در چه کسی قرار دهد.»
(توحید صدوق، ص 108)
6- کعبهی دل
خواجه عبدالله انصاری گوید: «بدان که خدای تعالی در ظاهر کعبهای بنا کرده که از سنگ و گِل است و در باطن کعبهای ساخته که از جان و دل است. آن کعبه ساختهی ابراهیم خلیل است و این کعبه بناکردهی ربّ جلیل. آن کعبه منظورِ مؤمنان است و این کعبه نظرگاه خداوند رحمان.
آن کعبهی حجاز است و این کعبهی راز. آن کعبهی خلایق است و این کعبه، عطای حضرت خالق. آنجا چاه زمزم است و اینجا آه دمادم. آنجا مروه و عرفات است و اینجا محل نور ذات. حضرت محمّد صلیالله علیه و آله آن کعبه را از بتان پاک کرد تو این کعبه را از اصنام هوی و هوس پاک گردان.»
(مقالات خواجه عبدالله انصاری، باب چهارم)