دنیا دوستی
قرآن:
خداوند متعال در آیهی 20 سورهی حدید میفرماید: «زندگی دنیا بازیچه و زیور و بر هم نازیدن میان شماست و افزونخواهی در دارایی و فرزندان است.»
حدیث:
حضرت علی علیهالسلام فرمود: «کمال در دنیا نایاب است. (رسیدن به تمام خواستههای دنیا قلیل است).»
(غررالحکم، ج 1، آیه 363)
توضیح مختصر:
انبیاء و اولیاء در همین دنیا زندگی کردند و سعادتمندی را آوردند و خود به بالاترین مقامات معنوی رسیدند. اینکه کسی از کتابهای آسمانی و انبیاء و اولیاء پند نمیگیرد و پیاده نمیکند، ضعف از مستمع است که پردهها و حجابها روی قلبش حائل شده است.
طلب دنیای مذموم وقتی در دل جای گرفت، میل شدید به دنیا در پیِ آن میآید. وقتی طالب، غوطهور شد و آلوده گردید آنگاه همهچیز دنیا برایش لذیذ و خوش میشود؛ و دلبستگی به آن، او را مبهوت میکند و از آن طرف بلاها و کاستیها و آفتها را خوش ندارد و اوضاع روحیاش به هم میخورد. تازه اگر کارهای خوب هم کند به خاطر خرابیها حبط اعمال میشود و اگر انفاقی کند مانند بادی است دارای سوزِ سرما که بر کشتزار بوزد و آن را نابود سازد. (سورهی آلعمران، آیهی 117)
حیات صرف دنیوی، متاع غرور است و استفادهاش اندک است و مانند لعب و لهو را میماند. هرچند بخواهند از آراستگی دنیا، خداوند در دنیا به آنها میدهد. (سورهی هود، آیهی 15)
تازه عدهای را در همین دنیا به عذاب و ذلّت برای نمونه دچار میکند. (سورهی زمر، آیهی 26)
تا برای دیگران اندرز و عبرت باشد؛ اما چه سود که سکنات نمیگذارند از شقاوت به سعادت و از ذلّت به عزت روی آورده شود.
(ترجمهی تفسیر المیزان، ج 1، ص 37)
1- دنیادوستی شدید
علامه مجلسی این روایت را از پیامبر صلیالله علیه و آله نقل کرده که: «همانا در قیامت گروههایی وارد شوند که حسناتی به بزرگی کوههای تهامه دارند پس امر شود آنها را به آتش برند.»
عرض شد: یا رسولالله! اینان نماز هم میخواندند؟ فرمود: «آری، روزه هم میگرفتند و نیمهی شب را نیز برای عبادت انتخاب میکردند، ولی چنین بودند که چون چیزی از دنیا رخ مینمود، بر روی آن میافتادند (دوستی دنیا را سخت میگرفتند و رها نمیکردند).»
(بحارالانوار، ج 70، ص 286 -بوستان کشمیری، ص 165)
2- گریه
روایت شده که حضرت موسی علیهالسلام به مردی برخورد که گریه میکرد پس از او عبور نمود. دوباره موقع برگشتن دید آن مرد گریه میکند! عرض کرد: خداوندا! بندهای از خوف تو میگرید (چرا به او توجّهی نمیکنی)؛ خطاب آمد: «ای موسی! اگر دماغش (آب بینیاش) با اشکهای چشمانش مخلوط شود و بیرون بیاید؛ من او را نمیبخشم، زیرا او دنیا را دوست میدارد.»
(کلیات حدیث قدسی، ص 150)
3- طلا و نقره
هنگامیکه حضرت صادق علیهالسلام طلا و نقره را لعن و نفرین فرمود، یکی از یاران تعجّب کرد و دراینباره سؤال نمود. امام علیهالسلام فرمود: «منظور از طلا چیزی است که دین را از بین میبرد، منظور از نقره چیزی است که سرچشمهی کفر و بیایمانی میشود.»
(بحار، ج 73، ص 141 -تفسیر نمونه، ج 27، ص 321)
یعنی هر طلا و نقرهای مورد لعن نیست، بلکه طلا و نقرهای که دین و ایمان را از بین میبرد، مورد لعنت است.
4- مال، خانه اندوه
سقراط حکیم در حفرهای کنار نهری میزیست و از آن بیرون میآمد و با دو دستش آب میخورد؛ تا آنکه یکی از شاگردانش او را کوزهای بخشید و بدان آب مینوشید. روزی کوزه شکست و سقراط دلتنگ شد. چون شاگردانش نزدش آمدند که به عادت همیشگی درس بنویسند، آنان را گفت: «بنویسید: مال، خانهی اندوه و میخ غم است و آنکه اندوه کم میخواهد مال را رها کند.»
(کشکول شیخ بهایی، ص 556)
5- دنیا بهصورت بثینه
شهید ثانی در کتاب «کشف الربیع» نقل کرده است که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: وقتی فدک به فاطمه علیها السّلام رسید، در بعضی مزارع فدک، با بیلی به کار کشاورزی مشغول بودم؛ ناگاه (به کشف) زنی را دیدم در نهایت جمال و غایت دلربایی که او را تشبیه به بثینه نمودم (بثینه زنی بود که در جمال، ضربالمثل عرب بوده است.) گفت: ای پسر ابوطالب! مرا همسر خود کن تا خزینههای زمین را به تو بنمایانم تا دارای ملک شوی و پس از خودت فرزندانت ملکدار شوند.
گفتم: تو کیستی تا از اهلت تو را خواستگاری کنم؟ گفت: منم دنیا. گفتم: بازگرد و شوهر دیگری بجوی؛ سپس مشغول کار کشاورزی خود شدم. پس حضرت در این هنگام اشعاری را سرود، ازجمله فرمود: «ای دنیا غیر علی را بفریب که به آنچه در توست، من راغب نیستم.»
(قلب سلیم، ص 808)
6- جمع بین دنیا و آخرت
روزی بهلول را دیدند که با تنهی درختی گلاویز شده است. گاهی یک سر آن را بلند میکند، سپس رهایش کرده و سر دیگر را بلند میکند. از او پرسیدند: چه میکنی؟ گفت: «دنیا را گرفتم، آخرتم رها شد. آخرت را دریافتم، دنیایم رها شد. خواستم دنیا و آخرت را باهم داشته باشم، قدرتم نرسید. وقتی خوب اندیشیدم به این نتیجه رسیدم که باید دنیا را با اهلش رها کنم به امیدی که رستگار شوم.»
(رند عالم سوز، ص 150)