زنان پرستار در جهاد

قرآن:

خداوند متعال در آیه‌ی 195 سوره‌ی آل‌عمران می‌فرماید: «همانا منِ پروردگار عمل هیچ‌کس از مرد و زن را بی‌مزد نگذارم.»

حدیث:

از ابن عباس سؤال شد آیا پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم زنان را به جنگ می‌برد؟ گفت: پیامبر زنان را به جهاد می‌برد و آنان بیماران را درمان می‌کردند.
(صحیح بخاری، ج 5، ص 2162)

توضیح مختصر:

نفْسِ کار پرستاری، عبادت است چه از مرد باشد چه از زن. پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «هر کس یک شبانه‌روز، بیماری را پرستاری کند، خداوند متعال، او را همراه با ابراهیم خلیل برمی‌انگیزد و همانند برقی پُر نور، از صراط می‌گذرد.»
(ثواب الاعمال، ص 341)
پیامبر صلی‌الله علیه و آله که عازم جهاد می‌شدند، عدّه‌ای از زنان، همراه ایشان می‌رفتند، به مجاهدین آب می‌دادند، خدمت می‌کردند، مجروحان را مداوا می‌نمودند، در جمع‌کردن کشتگان یاری می‌رساندند، مشک‌ها را وصله می‌زدند و …
ازجمله زنانی که در رفتن به جنگ و پرستاری نام برده‌اند: حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام، رُفیده، اُمّ سنان، امّ عطیه، امّ ایمن، امّ عماره، امّ سلمه، اُمیّه و …
پیامبر صلی‌الله علیه و آله نیز از غنایم جنگ، به آنان، بهره‌ای می‌دادند.
پیامبر صلی‌الله علیه و آله در رفتنِ زنان به جنگ، همراه ایشان فرمودند: «عَلی برکهَ الله: در سایه‌ی برکت خداوند بیایید.» (حکمت نامه پیامبر، ج 3، ص 536)
مادربزرگ حشرج بن زیاد وقتی در جنگ خیبر شرکت کرد، به پیامبر صلی‌الله علیه و آله عرض نمود: همراهت روانه شدیم تا تیری به دستِ تیراندازان دهیم و سویقی (قاووت، آرد پخته‌شده) به شما بخورانیم و مجروحان را درمان کنیم و مو ببافیم و به این کار، به جهاد در راه خدا یاری برسانیم.
هنگامی‌که خیبر فتح شد، پیامبر صلی‌الله علیه و آله سهمی همانند سهم مردان به آن‌ها داد.
(سنن کبری نسائی، ج 5، ص 277 -به نقل از حکمت نامه پیامبر اعظم، ج 3، ص 537)

1- فاطمه زهرا علیها السّلام

سهل بن سعد ساعدی گوید: هنگامی‌که کلاه‌خود بر سر پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله و سلّم شکست، چهره‌ی وی به خون نشست و دندان رباعی (دندان‌های نیش در دو فک بالا و پایین را رباعی نامند) ایشان نیز بشکست.
علی علیه‌السلام با سپر آب می‌آورد و فاطمه علیها السّلام که بدان جا آمده بود، خون از چهره‌ی ایشان می‌شست فاطمه سلام‌الله علیها چون مشاهده کرد که خون بر آب غلبه دارد، حصیری برداشت و سوزاند و این سوزانده را به زخم پیامبر خدا چسباند و پس از آن، خون فرونشست.
(سنن ترمذی، ج 4، ص 125 -بحار، ج 96، ص 198)

2- رُفیده

ابن اسحاق گوید: پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله، سعد بن معاذ را به خیمه‌ی زنی از خاندان اسلم که او را «رُفیده» می‌نامیدند (برای مداوا) در مسجد خویش فرستاده بود.
رفیده مجروحان را درمان می‌کرد و به‌رایگان، به کسانی از مسلمانان که گرفتاری داشتند، خدمت می‌نمود.
پیامبر خدا، هنگامی‌که در نبرد خندق، تیری به سعد اصابت کرد، به کسان وی چنین فرمان داده بود او را به خیمه‌ی رُفیده ببرید تا وی را از نزدیک، عیادت کنم.
(السیره النبوه لابن هشام، ج 3، ص 250)

3- امّ سنان

ام سنان گفت: «هنگامی‌که پیامبر خدا، آهنگ خیبر داشت به حضور وی رسیدم و گفتم: ای پیامبر خدا! آیا در این آهنگی که داری می‌توانم با تو روانه شوم تا در آنجا مَشک پاره شده‌ای را بدوزم، بیمار و مجروح را اگر مجروحانی باشند درمان کنم و پاسبان زاد و توشه باشم؟»
فرمود: «به برکت خداوند، روانه شو؛ چراکه دوستانی از تو، از خاندانت و دیگرکسان (پیش‌تر) با من سخن گفته‌اند و من به آنان اجازه داده‌ام. اگر خواستی با خاندان خویش روانه شو و اگر هم خواستی با ما.»
گفتم: «با شما.»
فرمود: «پس با اُمّ سلمه، همراه باش.» پس من با ام سلمه بودم.
(طبقات کبری، ج 8، ص 292)

4- اُمّ عطیّه

اُمّ عطیّه انصاری گوید: همراه پیامبر خدا، در هفت جنگ، حضور یافتم. من در خیمه‌گاه آنان ماندم و برایشان غذا آماده می‌کردم، مجروحان را درمان می‌نمودم و بیماران را پرستاری می‌کردم.
(صحیح مسلم، ج 3، ص 1447)

5- اُمّ ایمَن

محمد بن عمر گفت: «ام ایمَن در جنگ اُحد حضور یافت. او آب می‌رساند و مجروحان را درمان می‌کرد. وی در نبرد خیبر نیز همراه پیامبر خدا، حضور یافت.»
(طبقات کبری، ج 8، ص 225)

6- اُمّ عماره

اُمّ عماره دختر کعب همراه با شوهرش غزیه بن عمرو و نیز دو پسرش در نبرد اُحد حضور یافت. او اول روز، مشکی با خود برداشت و با سپاه اسلام، همراه شد.
بدان هدف که به مجروحان آب برساند. وی در آن نبرد پیکار کرد و جانانه جنگید و دوازده زخم از ضربه شمشیر، برداشت.
(بحارالانوار، ج 20، ص 132)

7- اُمّ سلمه

ام سلمه گفت: «ای پیامبر خدا! آیا می‌توانم به همراهت روانه‌ی پیکار شوم؟» فرمود: «ای‌ام سلمه! جهاد بر زنان نوشته نشده است.»
ام سلمه گفت: «مجروحان را درمان می‌کنم، چشم را علاج می‌سازم و آب می‌رسانم.» فرمود: «در این صورت آری.»
(المعجم الصغیر، ج 1، ص 117 -حکمت نامه پیامبر اعظم، ج 13، ص 541-531)