ساده زیستی
قرآن:
خداوند متعال در آیهی 7 سورهی فرقان میفرماید: «مردم میگفتند این چه پیامبری است که (مثل مردم عادی) غذا میخورد و در کوچه و بازار رفت و آمد میکند.»
حدیث:
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «زندگی و کارها را آسان گیرید و دشوار نکنید، سبک بگیرید و سنگین نکنید.»
(غررالحکم، ج 1، ص 549)
توضیح مختصر:
آنچه اسلام برای زندگی انفرادی و اجتماعی، مقرر فرموده تا همگان بتوانند سلوک کنند و زندگی را به نحو احسن پیش ببرند آن است که در مسکن، پوشاک، همسرداری، سفره و … از افراط و تفریط، به دور باشند و همانند انبیاء و اولیاء، چند روزِ دنیا را بدون تکلّف و حرص و طمع، به سادگی و آسانی بگذرانند که دنیا محل عبور است نه قرار دائمی.
انسانهای اولیه، در نهایت سادگی و بدون دغدغه و تکلّف، زندگی آسانی داشتند. در آن زمان، هیچ مظاهر تمدّن نبوده لذا عمرهای طولانی داشتند. نیز برای مسکن، لباس، خوراک و مانند اینها با یکدیگر در نزاع نبودند، چون چیزی نبود تا چیزی گفته شود. امّا امروزه، تمدّن مدرن، صدها مسئله در زندگی جدید آورده؛ مشکلات و دغدغه، چشم همچشمی؛ فخرفروشی و اسراف را به بار آورده است. از آن طرف، به خاطر نرسیدن و نداشتن بسیاری از مظاهر دنیایی، کمبودها، سلامت افراد و …به ناراحتی اعصاب و روان، خوردن قرصهای آرامبخش و خرج کردن پولها در بیماریها مبتلا شدهاند.
اگر روح ساده زیستی غالب شد، شخص بهاندازهی کفاف کار میکند و قناعت را پیشهی خود میسازد؛ و این نمیشود مگر به توکل و اعتماد بر خداوند که رزّاق، اوست؛ اگر بیشتر میخواست برایمان در نظر میگرفت. پس قضا و قدرِ ما بر این زندگی معمولی باشد.
1- همسران پیامبر صلیالله علیه و آله
همسران پیامبر صلیالله علیه و آله، بعد از پارهای از جنگها که غنایم سرشاری در اختیار مسلمین قرار گرفت، تقاضاهای مختلفی از پیامبر صلیالله علیه و آله داشتند.
ام سلمه تقاضای کنیز خدمتگزاری کرد، میمونه حلّهای خواست، زینب (دختر جحش) پارچهی یمنی تقاضا کرد، حفضه جامهی مصری، جویریه لباس مخصوص و سوده گلیم خیبری از پیامبر خواستند.
پیامبر که میدانست اینگونه درخواستها که معمولاً پایانی ندارد چه عواقبی برای بیت نبوّت در بردارد، از جواب آنها سرباز زد و مدتی از همسرانش کنارهگیری کرد. تا اینکه آیات 31-28 سورهی احزاب نازل شد و با لحن قاطع و درعینحال توأم با رأفت و رحمت به آنها هشدار داد:
«اگر زندگی پر زرق و برق دنیا میخواهید، میتوانید، از پیامبر صلیالله علیه و آله جدا شوید و به هرکجا میخواهید بروید. اگر به خدا و رسول او و روز جزا دلبستهاید و به زندگی ساده و افتخارآمیز خانهی پیامبر قانع هستید، بمانید و از پاداشهای بزرگ پروردگار برخوردار شوید.»
(داستانهای تفسیر، ص 396 -تفسیر نمونه، ج 17، ص 278)
2- حاجآقا رضا همدانی
مرحوم آیتالله حاجآقا رضا همدانی (متوفی 1322 هـ ق مدفون در سامراء) یکی از علمای بزرگی است که صاحب تألیفات متعدد میباشد.
شاگردش علامه سید محسن امین گوید:
«او لوازم خانهاش را خودش میخرید و آن را به کسی واگذار نمیکرد. روزی او را در کنار مغازهی قصابی دیدم که منتظر است تا گوشت بخرد، چون ایام زیارتی بود و قصّاب به خاطر نفع خود، زائران و مسافران را زودتر راه میانداخت و به او اعتنایی نمیکرد. فریاد زدم: «ای قصاب! گوشت این شیخ را بده.» استادم فرمود: «مانعی ندارد.»
آنگاه قصّاب عذرخواهی کرد و گوشت او را وزن کرد و داد.»
شاگردش گوید: روز دیگری دیدم، به سر کوچه آمده تا از هیزمفروشها هیزم خریداری کند. جلو رفتم و عرض کردم: آقا! خریدن هیزم را به شخص دیگری واگذار کنید!
در پاسخ فرمود: «من روش خود را عوض نمیکنم.»
او هنگام رفتوآمد، تنها راه میرفت و کسی را همراه نداشت. اگر شب به جایی میرفت، مانند علمای بزرگ که خدمت کارشان چراغی را به دست میگرفت و جلو میرفت، رفتار نمیکرد.
اگر ناشناسی او را میدید، گمان میکرد که یکی از طلبههای فقیر است. وقتی من پشت سرش حرکت میکردم، یکی از زائران ایرانی که او را نمیشناخت، گفت: آقا! آیا نماز وحشت (که شب اول قبر برای میّت میخوانند) میخوانید؟ فرمود: نه.
آری او بااینکه مجتهدی مسلّم و عالمی بزرگ بود، زندگیاش را باکمال ساده زیستی میگذراند.
(حکایتهای شنیدنی، ج 5، ص 101 -اعیان الشیعه، ج 7، ص 19)
3- سه پیامبر
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: سوگند به خدا موسی از خدا نخواست، مگر نانی را که بخورد، زیرا گیاه زمین را میخورد و به جهت لاغری و کمی گوشت، سبزی گیاه از نازکی پوست روی شکمش دیده میشد.
عیسی بن مریم (هنگام خوابیدن) سنگ را زیر سر میگذاشت و بالش قرار میداد، جامهی زبر میپوشید، طعام خشن میخورد، خورش او گرسنگی بود، چراغ او در شب، روشنایی ماه و سایهبان او در زمستان جایی بود که آفتاب میتابید یا فرومیرفت، میوه و سبزی خوشبوی او گیاهی بود که زمین برای چهارپایان میرویانید… مرکب او دو پایش و خدمتکار او دو دستش بود!
پیامبر ما بر روی زمین طعام میخورد و مینشست مانند نشستن بنده (دوزانو) و به دست خود پارگی کفشش را دوخته و جامهاش را وصله میکرد.
بر خر برهنه سوار میشد و پشت سر خویش (دیگری را) را سوار میکرد.
(نهجالبلاغه فیض الاسلام، ص 507)
4- ملّا هادی سبزواری
حکیم بزرگ حاج ملّا هادی سبزواری که دارای شاگردان بسیار ممتاز و صاحب تألیفاتی همانند شرح منظومه در فلسفه است، از کسانی بود که زندگی بسیار سادهی او زبان زد تاریخ شد.
در تاریخ صفر 1284 هـ ق ناصرالدینشاه قاجار در راه رفتن به خراسان در سبزوار توقف نمود و عازم خانهی ایشان شد و تنها و بدون محافظ وارد منزل او گردید. هنگام ظهر حاجی مشغول غذا خوردن بود.
پادشاه قاجار مشاهده کرد که غذای این دانشمند یک گرده نان است و لقمههای نان را در یک ظرف کوچک که مایعی در آن بود، فرومیکرد و در دهان میگذاشت؛ فهمید آن ظرف درونش سرکه است.
شاه نظری به حالش کرد و نظری به خانه انداخت و دید در آن اتاق جز یک قطعه نمد، چیزی دیده نمیشود که سفره روی آن قرار داد.
شاه میبیند در دو اتاق دیگر، فرش آن نمد است و میگوید: «فکر میکردم زندگی شما خوب است، ولی اینطور نیست!»
حاجی میفرماید: «این سه قطعه نمد را هم که کف اتاق انداختهام باید در جهان بگذارم و بروم، این نمدها در دنیا میماند و من رفتنی خواهم بود.»
(سیمای فرزانگان، ص 460 -مقدمه کتاب اسرار الحکم)
5- جهیزیه ساده
وقتی پیامبر صلیالله علیه و آله عقد امیرالمؤمنین علیهالسلام و حضرت زهرا علیها السّلام را خواند فرمود: «یا علی! چه داری؟» عرض کرد: «یک شتر و یک شمشیر و زره دارم.»
فرمود: «شتر و شمشیرت برای کار زندگی و دینت لازم است، زره را بیاور.»
حضرت زره را آورد و پیامبر فرمود: «آن را بفروش.» امیرالمؤمنین آن را به 400 یا 480 درهم فروخت و پول آن را خدمت پیامبر گذاشت.
پیامبر آن را به بلال و بعضی اصحاب دادند تا جهیزیه تهیه کنند، آنچه تهیه شد، مقداری عطر، چارقد سر، لنگ دو عدد، قطیفه مشکی، چادر مشکی، بالش 4 عدد، حصیری از بوریا یکتخته، قدح چوبی، کوزهی گل، مشک آب، تُنگ آبخوری، تخت خوابی چوبی، طشت رختشویی، آفتابه و دستاس (آسیاب برای آرد کردن).
پیامبر که جهیزیهی سادهی دخترش را میدید، میفرمود: «پروردگارا! برای دخترم مبارک کن.»
زنان یهود و دشمنان قریش خوشحال بودند که دختر پیامبر، لباس آبرومندی ندارد، جبرئیل از بهشت جامهای آورد و بر سر فاطمه انداخت که چشم تمام زنها را خیره ساخته بود.
(فاطمه الزهراء، ص 306–304، تألیف عماد زاده اصفهانی)