سجده ی ساجد
قرآن:
خداوند متعال در آیهی 29 سورهی فتح میفرماید: «نشانهی آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است.»
حدیث:
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «بنده به چیزی برتر از سجدهی تضرع آور، به خدا تقرب (نزدیکی) نمیکند.»
(محجه البیضاء، ج 1، ص 345)
توضیح مختصر:
بدان که از فروتنی و خاکساری بندگان نسبت به حقتعالی، سجده کردن است. ساجد، مطیع صاحبش میباشد. البته وقتی در قرآن آمده که همهچیز از آسمانها و زمین، خدا را سجده میکنند (سورهی نحل، آیهی 49) یعنی همه به نوعی ساجد حقاند.
پیامبر و کسانی که با امتاند، بر کافران سختگیر و با خودشان مهرباناند، آنان را راکع و ساجد میبینی که در طلب خشنودی خداوند هستند. نشانهی آنان در چهرههایشان از اثر سجود، آشکار است. (سورهی فتح، آیهی 29)
صفت یاران خاص پیامبر صلیالله علیه و آله است که بر اثر نماز و تشکر و اعتراف به گناهان، خداوند آنها را ساجد توصیف کرده است.
از مصادیق عبادت، نماز است که پیشانی بر خاک گذاشتن جزء آن است. معلوم است که با میل و رغبت، ساجد هستند و مقبولیت کارشان افزونتر است از کسی که از روی اکراه و بیمیلی انجام میدهد.
غایت خضوع در کل اشیاء آن است که سایهی اشیاء در تحت ارادهی خداوند میباشد و تمام سایهی اجسام به فرمان الهی متواضع هستند و انسان که اشرف مخلوقات است از امتیاز خاصی در سجود بهره میبرد.
1- بهشت رفتن
پیامبر صلیالله علیه و آله مشغول بعضی کارهایش بود، مردی از کنار پیامبر صلیالله علیه و آله عبور نمود و عرض کرد: «یا رسولالله! آیا اجازه میدهی به شما کمک کنم؟» فرمود: «انجام بده!» چون از کار فارغ شد، پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «حاجت تو چیست؟» عرض کرد: «بهشت.» پس پیامبر صلیالله علیه و آله سر مبارک را پایین انداخت و پس از مدتی سر را بالا آورده و فرمود: «ای بندهی خدا! (برای رفتن به بهشت) مرا به طولانی کردن سجده یاری نما.»
(محجه البیضاء، ج 1، ص 345 -الکافی، ج 3، ص 266)
2- سه عارف
مرحوم عارف بالله، آیتالله کشمیری رحمهالله علیه در وصف عالمان ربانی (دربارهی سجده) فرمودند: وقتی عارف کامل، آخوند ملاحسین قلی همدانی رحمهالله علیه (م.1311) وفات کرد، از عیالش پرسیدند: «از آخوند چه دیدی؟» گفت: «همیشه در سجده بود.» عارف بالله، آقا سید احمد کربلایی رحمهالله علیه، جوانش در حال احتضار بود و عدهای از علما کنار جوانش بودند؛ ولی خود ایشان در سرداب منزل مشغول سجده بود، انگار هیچ مطلبی در حال رخ دادن نیست.
عارف ربانی، سید علی آقا قاضی رحمهالله علیه هم بسیار سجده میکرد. روزی به منزلشان رفتم، ایشان در سجده بود. سجدهاش طول کشید که از منزلش بیرون آمدم و نخواستم مزاحم عبادتش شوم.
(روح و ریحان، ص 105، اثر استاد سید علیاکبر صداقت)
3- شکر ربّ
هشام بن احمر گفت: به همراه امام کاظم علیهالسلام در اطراف مدینه میرفتیم. امام از مرکب پیاده شدند و سر به سجده گذاشتند و سجده را بسیار طولانی کردند. پس از مدتی سر از سجده برداشتند و سوار بر مرکب شدند. عرض کردم: «قربانت شوم! چقدر سجده را طولانی کردی؟!» فرمود: «یکی از نعمتهای الهی که خدا به من داده به یادم آمد، پس دوست داشتم به این خاطر سجده کنم و خدا را شکر نمایم.»
(الکافی، ج 2، ص 24 -محجه البیضاء، ج 1، ص 346)
4- هزار مرتبه
محمد بن سلیمان گفت: در خدمت امام کاظم علیهالسلام به سوی یکی از املاک او در مدینه بیرون رفتم. امام علیهالسلام برای ادای نماز ظهر به پا خواست. چون از آن فارغ شد، سر به سجده گذاشت و شنیدم به آوازی سوزناک درحالیکه گریه گلویش را گرفته بود میگفت: «رَبِّ عَصَیْتُکَ بِلِسانی…»
پس هزار بار در سجده «العفو» گفتند. بعد گونهی راست را بر زمین گذارد و با صدای حزنانگیز گفت: «با گناه به سویت آمدم، بد کردم. مرا بیامرز که فقط تو آمرزندهی آنی، ای آقای من!» و سه بار این را تکرار کرد.
سپس گونهی چپ را بر زمین چسبانید و سه بار میگفت: «ببخشای کسی را که بدی و گناه کرده و زاری و اعتراف میکند». سپس، سر از سجده برداشت.
(راه روشن، ج 1، ص 544 -الکافی، ج 3، ص 326)
5- سه ساجد
فضل بن شاذان، از اصحاب امام هادی علیهالسلام و امام عسگری علیهالسلام (م.260) گوید: روزی نزد ابن ابی عمیر رفتم و دیدم در سجده است. سجده را بسیار طولانی کرده همینکه سر از سجده برداشت گفتم: «چقدر سجده را طولانی میکنی؟» فرمود: اگر طولانی بودن سجدهی جمیل بن دراج -از اصحاب امام صادق علیهالسلام و امام کاظم علیهالسلام که در زمان امام رضا علیهالسلام وفات کرد- را میدیدی، آنگاه چه میگفتی؟
روزی نزد جمیل رفتم و او در سجده بود. آنقدر سجده را طولانی کرد که پس از سر برداشتن از سجده اعتراض بر طول سجدهاش کردم. او فرمود: «چگونه بودی اگر طولانی کردن سجدهی معروف بن خربوز -از اصحاب امام باقر علیهالسلام و امام صادق علیهالسلام- را مشاهده میکردی؟»
(پند تاریخ، ج 5، ص 219 -وسایل الشیعه، ج 4، ص 980)