علم باطن
قرآن:
خداوند متعال در آیهی 31 سورهی بقره میفرماید: «خداوند همگی علم اسماء (اسرار آفرینش) را به آدم آموخت.»
حدیث:
رسولالله صلیالله علیه و آله فرمود: «همانا بخشی از علم پوشیده است و جز علمای بالله، کسی بدان آگاه نیست، چون به امور الهی لب گشایند، جز فریفته شدگان نسبت به خدای بزرگ بدان انکار نورزد.»
توضیح مختصر:
علوم باطنی از توفیقات الهیّه است که بر دل مینشیند و سعادت دو جهان را در پی دارد؛ اما گاهی حافظ قرآن و قاری قرآن را میبینی که کتاب وحی را از حفظ دارد اما گرفتار تعلّقات دینی است. علم باطن، آرامش میآورد، از تعلّقات بیرون میآورد، آهنگ و عزم صاحب آن به صواب است، توفیقات الهی به دنبالش میآورد، همانند آب چشمهای دائم، فیض به قلب وارد میشود، حکمتها بر زبانش جاری میشود، حیات دارد و حیاتبخش دیگران است.
اما دارندگان علم ظاهری همانند آب ناودان است که وقتی باران تمام میشود آب از ناودان هم قحط میشود.
علمی خوب است که عاریتی نباشد چون این دانشها در برزخ و قیامت به درد نمیخورد و محو میشود چون منشأ اثر علمی و ازدیاد فضایل و دفع رذایل نشده بود.
هراندازه، علم اعتقادات و ایمانی را شخص به حقیقت گرفته باشد منشأ آثار بوده و همراهش خواهد بود. آنکه آینه دلش صاف باشد و دانش او هم صاف باشد، آن علم مکاشفات و معرفتی را علم اهلدل و علم نادره نامند؛ چه آنکه به بعضی از هزاران نفر هبه کنند و توفیق دهند و آن علم اشارت و تحقیقی و توحیدی است که صاحبان آن دارای حال و حضور هستند، لذا حقیقت بر آنها اطلاق میشود و آن علم الهامی و غیبی است.
لذا صاحبان سلوک واقعی و عارفان نامدار، علمشان عبودیتی است یعنی علو احوال، علم کشفی بوده و سیر منازل و مراحل واضح میباشد.
1- عسل به شیرخوار
غزالی در احیاءالعلوم گوید: روزی پیامبر صلیالله علیه و آله اسرار الهی و توحید را به حذیقه تلقین میداد. چون عمر آمد، آن حضرت ساکت شد. عمر گفت: «یا رسولالله صلیالله علیه و آله! آنچه میفرمودی بفرما.» پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «انَّ العَسَلَ یَضُّرُّ الرّضیع؛ خوراندن عسل به بچه شیرخوار، ضرر میرساند.» (بحرالمعارف،2، ص 213)
2- سلمان از عالِمان
امام باقر علیه السّلام فرمود: «یک روز عید، علی علیه السّلام از تقیّه یاد کرد و فرمود: «به خدا سوگند! اگر ابوذر میدانست آنچه در دل سلمان است، همانا او را میکشت و حالآنکه رسول خدا صلیالله علیه و آله میان آن دو پیمان برادری بست.» پس به سایر مردم چه گمان داری؟ همانا علم عالمان (امامان) مشکل و غیرقابلتحمل است و جز فرشتۀ مقرّب، یا پیامبر مرسل، یا بندهی مؤمنی که خداوند قلب او را باایمان آزموده باشد تاب تحمل آن را ندارد. به همین جهت سلمان رحمهالله علیه از عالِمان و مردی از خاندان ما شد.» (بحرالمعارف،2، ص 216 – بصائرالدرجات، ص 25)
3- معانی افزون
امام صادق علیه السّلام در بیان بر دوش گرفتن پیامبر صلیالله علیه و آله علی علیه السّلام را برای فرو ریختن بتها از بام کعبه، معانی چند را برای محمد بن حرب فرمودند. سپس وی عرض کرد: «بیان افزونتری برایم بفرما.»
فرمود: «تو اهل افزون هستی.» سپس معانی دیگری را نیز بیان نمود، سپس فرمود: «اگر از معانیای که در این عمل میدانم تو را خبر دهم، همانا خواهی گفت جعفر بن محمد دیوانه است. همین اندازه که شنیدی تو را بس است.» (همان، ص 221 – معانی الاخبار، ص 352)
4- پزشک دلسوز
حضرت عیسی علیه السّلام فرمود: «ای صاحب حکمت! مانند پزشک دلسوز باش که دارو را در آنجا که سودمند است مینهد و آنجا که زیانبخش است، ممنوع میدارد، پس حکمت را در میان نااهلان آن قرار مده.» (همان، ص 218 – فردوس العارفین)
5- راز پوشیدن
ذوالنون مصری گوید: مردی سیاه چهره را دیدم که دور کعبه میگشت و میگفت: «تویی تو، تویی تو.» و چیزی دیگر بر این لفظ نمیافزود.
گفتم: «ای بندهی خدا! مقصودت از این جمله چیست؟»
گفت: «میان دوست، رازی است که با هیچ خط و قلمی آن را نقش و حکایت نتوان نمود. من به او مشتاق هستم و بَدَلی برایش نمیطلبم. این رازهای پوشیدهای است که با آن همرازم.» (معانی الأخبار، ص 218 – فردوس العارفین)