علم دین برای دنیا

قرآن:

خداوند متعال در آیه 175 سوره اعراف می‌فرماید: «بر آن‌ها بخوان سرگذشت آن‌کس را که آیات خود را به او دادیم ولی (سرانجام) خود را از آن تهی ساخت و شیطان در پی او افتاد.»

حدیث:

امام باقر علیه السّلام فرمود: «هر کس علم را طلب کند تا به‌وسیلۀ آن بر علما مباهات کند و یا برای مجادلۀ با سفیهان و یا این‌که مردم را به‌سوی خود بخواند، جایگاه او در آتش است.» (محجه البیضاء،1، ص 127)

توضیح مختصر:

بدترین علم، دانشی است که به‌وسیله آن ثروت اندوزی شود و فخرفروشی کند یا بر دیگران مباهات نماید، یا علم را برای مجادله و بحث با دیگران به کار ببرد.
مدعی مرادی گردد و ساده‌لوحان و زودباوران را به علم دین یاد دادن، در دام اندازد. علم حدیث و قرآن را برای زراندوزی به کار برد، دانشی را وارونه جواب دهد، لذا مراتب یک دانش نافع وقتی است که آثار نافع داشته باشد ولی می‌بینیم در کوتاه‌مدت یا درازمدت، علم اسباب تراکم و تکاثر دنیوی گردید و الفاظ و محفوظات علمی را در مقابل امام و اولیاء و عالمان ربانی بلند کرده و حتی بر حریم امام زمام وارد شده و از اسم امام و انتظار و دعا برای فرج و امثال این نوع مسائل، فرج خود را تلقی می‌کند و می‌خواهد ظهور کند و آوازه‌اش به این و آن برسد.
سیرت دانشی که مقصد نهایی آن خدا نباشد، به کشف، جز به شکل بهائمی نباشد. در طول تاریخ بلعم باعوراها و قارون‌ها و ابوهریره‌ها … در آخر کار جز جهنّم چیزی برای خود نخریدند. نوع اتهامات و افترائات همه از جهل نبوده بلکه عالِمان حکومتی، کسانی که کتاب الهی را برای زراندوزان تحریف کردند، آن‌هایی که داعیه بزرگی و آقایی داشتند، آن‌هایی که مزدور دیگران بودند و علم را معرفی کردند، همه به خاطر دنیادوستی بوده است.

1- به سیرت خوک

مردی، حضرت موسی علیه السّلام را خدمت می‌کرد و بعدها هر جا می‌نشست، می‌گفت: «موسی صفی الله چنین گفت، موسی نجی الله چنین گفت، موسی کلیم‌الله چنین گفت…» و از این راه به ثروت و مال فراوان رسید.
موسی علیه السّلام مدّتی او را نیافت و اثری از او نمی‌دید تا روزی مردی را به‌صورت باطنی خوک دید که ریسمان به گردنش بود. به او گفته شد: «آن مردی که قبلاً نزدت کار می‌کرد، الآن به سیرت خوک است.»
عرض کرد: «می‌خواهم علّت خوک شدنش را بدانم و دوست دارم به حالت اولش برگردد.» خداوند فرمود: «اگر مرا به انبیا هم بخوانی، دعایت را مستجاب نمی‌کنم، چون او دین را سرمایۀ دنیا کرده است.» (احیاءالعلوم،1، ص 5 – بحرالمعارف،3، ص 721)

2- منظور از شعرا کیست

امام باقر علیه السّلام در تفسیر این آیه: «و شاعران را مردم جاهل و گمراه پیروی می‌کنند.» (شعراء، آیه‌ی 224) فرمود: «آیا شاعری را دیده‌اید که کسی از او پیروی کند؟ بلکه منظور از شاعران در این آیه، کسانی هستند که برای غیر خدا، درس دین می‌خوانند و درنتیجه خود و دیگران را به گمراهی می‌کشند.» (بحرالمعارف،3، ص 725- معانی الاخبار ص 385)

3- همه صادقیم

ابن جوزی در کتابش می‌نویسد: «واعظی شیرین سخن با ظاهری آراسته امیری را موعظه کرد. پس از آن‌که رفت، امیر مال فراوانی برایش فرستاد و او قبول کرد. وقتی پیک امیر آمد و قبول کردن واعظ را اطلاع داد، گفت: «کلنّا صیاد ولکن الشّباک تختلف: همۀ ما در فکر به دام انداختن صیدیم ولکن اختلاف در چگونگی دام‌هاست.» (اذکیاء ابن جوزی، ص 41 – پند تاریخ،1، ص 39)

4- ابوهریره

ابوهریره در سال هشتم هجرت مسلمان شد و فقط دو سال پیامبر صلی‌الله علیه و آله را درک کرد و برای دنیاپرستی خود تعداد 5374 حدیث جعل نمود. او در جنگ صفین، موقع غذا سر سفره‌ی معاویه می‌نشست و موقع نماز پشت سر امیرالمؤمنین علیه السّلام نماز می‌خواند و هنگام شدّت جنگ به کوه‌های اطراف می‌گریخت. او به خاطر پول گرفتن از معاویه به دستور او احادیثی کذب جعل کرد، چون معاویه به بعضی از صحابه و تابعین پول می‌داد تا به این وسیله مردم را به‌سوی او بخوانند.
از امیرالمؤمنین علیه السّلام روایت شده که ابوهریره از همه بیشتر به رسول خدا صلی‌الله علیه و آله نسبت دروغ بست. در یک حدیث جعلی درباره‌ی امیرالمؤمنین علیه السّلام معاویه هم به او جایزه‌ی پولی و هم حکومت مدینه را داد. (پیغمبر و یاران،1، ص 156- 154)

5- حیرت‌زدگان

حضرت عیسی علیه السّلام فرمود: «عالم به‌مانند صخره‌ای است که در دهانۀ جوی قرار داشته باشد، نه خود آب می‌آشامد و نه می‌گذارد آب به کشتزار برسد و نیز مانند کاریز مستراح است که بیرون آن اندود از گچ و درون آن انبوه کثافت است و هم مانند گورستان است که ظاهر آن آباد و باطن آن پر از استخوان مردگان است.
تا کی برای رهروان شب، راه را توصیف می‌کنید درحالی‌که خود در کنار حیرت‌زدگان اقامت گزیده‌اید؟» (راه روشن،1، ص 238 – 232)