عُلماء
قرآن:
خداوند متعال در آیهی 43 سوره عنکبوت میفرماید: «و این مثلهای در قرآن را برای مردم میزنیم ولی جز دانشوران درنیابند آنها را.»
حدیث:
امام علی علیه السّلام فرمود: «دانشمندان (حقیقی) همیشه زنده و برجایند تا هر زمان که شب و روز برجا است.» (غررالحکم،2، ص 184)
توضیح مختصر:
علماندوزی یکی برای شهرت و طلب متاع دنیوی و ریاست و مانند اینهاست که این نوع مذموم است، نوع دیگر برای یادگیری و یاد دادن است که قصدش ارشاد خلایق است. این نوع علماء قابلتحسین و مدح میباشند.
دانش مانند نهری است که دانشمندان در پیرامون آن میگردند و شنا میکنند و از آن بهرهها میبرند. برترین مردم، عالمی است که مردم از او سود برند و زکات علمش را نشر دهد. منظور از علم، فیزیک و شیمی و مانند اینها نیست. بلکه علومی که سبب نجات انسانها و هدایتشان شود و عقایدشان محکم و قوی گردد تا به راه ضلالت و گمراهی کشیده نشوند؛ ولی تأسف برای عالمی است که به علمش عمل نکند که شدیدترین عذاب برای عالم بیعمل است.
علامت عالِم، آن است که انسانها را از رذایل به فضایل و از شک به یقین و از ریا به اخلاص و از میل به دنیا به میل به آخرت و از دشمنی به خیرخواهی دعوت کند.
«عالِم چراغ خدا در روی زمین است و خداوند خیر هر کسی را بخواهد، از نور آن چراغ بهره میبرد.» (آثار الصادقین،13، ص 498)
1- صورت عالم
نزد امام صادق علیه السّلام این گفتۀ پیامبر صلیالله علیه و آله که فرمود: «نظر به صورت عالِم عبادت است» ذکر شد. امام فرمود: «منظور، عالمی است که هرگاه نظر به او بیفکنی، به یاد آخرت افتی و کسی که این خصوصیت را نداشته باشد، احتمال فتنه در او میرود.» (گوهر شبچراغ ص 198)
2- حلاوت ذکر خداوند
خداوند به حضرت داوود علیه السّلام وحی کرد: ای داوود! کمترین عملی (جزائی) که با بنده عالم که به علم خود علم نمیکند انجام میدهم علاوه بر هفتاد عقوبت باطنی، از قلب او حلاوت ذکر خود را برمیکَنم. (کلیات حدیث قدسی ص 179)
3- نتیجهی عالم بیعمل
از امام صادق علیه السّلام روایت شده که حضرت موسی همنشینی داشت که علم فراوانی به او تعلیم کرده بود. وقتی از آن حضرت اجازه خواست تا به دیدار خویشان خود برود موسی به او فرمود: «در این سفر احتیاط کن مبادا که دلت به دنیا متمایل گردد و علمی که خدا به تو داده ضایع سازی و حق آن را رعایت نکنی و بهسوی غیر حق رویآوری.» مدتی گذشت و خبری از او نرسید. روزی حضرت موسی از جبرئیل جویای آن شاگرد خود شد، فرمود: «بهصورت بوزینگان در آمده است.» موسی از شنیدن آن خبر متأثّر شده، پس در محراب عبادت نجات آن شاگرد را تقاضا کرد! خداوند فرمود: «ای موسی! هر چه دعا کنی اجابت نکنم زیرا او به غیر من توجه کرده، رغبت به دنیا پیدا نموده و علمی که به او کرامت کرده بودم ضایع و تباه ساخته است.» (ریاضت سالکین ص 17)
4- عالم پرهیزگار
ابوطالب مکّی در کتاب قوت القلوب فصل 27 گوید: در هنگام وفات یکی از علما از او پرسیدند: فردی را به ما معرفی کن تا پس از شما همنشین او گردیم. فرمود: فلانی. آن عالم، بسیار ساکت و متعبّد بود، اما به کثرت علم، شهرت نداشت. عرض کردند: فلانی چندان علمی ندارد که سؤالات علمی ما را پاسخ گوید. در جواب فرمودند: «میدانم او چنان پرهیزگار است که به آنچه علم و آگاهی ندارد سخن نگوید. ولی بعضی علما که علم بسیار دارند و پرهیزگاری ندارند وقتی در جواب سؤالی درمیمانند سخن میگویند و شنونده را به جوابهای گوناگون مشغول میکنند.» (ریاضت سالکین، ص 91)
5- از عالم ظاهر نپرس
مسائل عشق و عاشقی را نباید هیچگاه از عالمان شریعت پرسید چون تخصّص در موضوع احکام ندارند؛ بلکه از عارف عاشقی باید پرسید که این راه را رفته و چشیده است. حافظ در این باره میفرماید:
حلّاج بر سر دار، این نکته خوش سُراید **** از شافعی مپُرسید امثال این مسائل (حافظ)
شافعی مؤسس یکی از چهار مذهب اهل سنّت است که درباره علم احکام مذهب خود وارد است نه علم عشق. مولانا در مثنوی دربارهی این مطلب میفرماید:
سختتر شد بند مـن از پند تو **** عشق را نشناخت دانشمند تو
آنطرف که عشق میافزود درد **** بو حنیفه، شافعی درسی نکرد (مثنوی، دفتر سوم 3832 – 3831)
6- گریه جهنمی
آیتالله بهجت فرمودند: یکی از طلاب را دیدند که خیلی گریه میکند به او گفتند: چرا اینهمه گریه میکنی؟ گفت: در درس عارف کامل سید بحرالعلوم (م 1212) بودم، روایتی خواند که در سند روایت، احمد بن محمود بود. من گفتم: محمد بن احمد درست است نه احمد بن محمد. سید بحرالعلوم فرمود: «احمد بن محمد را میشناسم بلکه آباء و اجداد او را تا حضرت آدم میشناسم، بلکه اهل مجلس را میشناسم و میدانم چه کسی بهشتی است و چه کسی جهنمی.» در وقت گفتن (جهنّمی) به من اشاره کرد. علت گریهام به خاطر این اشاره است. (در محضر بهجت،2، ص 94)