فضیلت سوره‌ها

قرآن:

خداوند متعال در آیه‌ی 82 سوره‌ی اسراء می‌فرماید: «و از قرآن آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان نازل می‌کنیم».

حدیث:

حضرت علی علیه‌السلام فرمود: «زیبایی قرآن، سورۀ بقره و آل‌عمران است». (غررالحکم، ج 2، ص 311)

توضیح مختصر:

دربارۀ فضایل سوره‌ها، روایات و حکایات بسیار است که ما به فضیلت بعضی سوره‌ها اشاره می‌کنیم:
دربارۀ سوره اعلی یکی از یاران امیرالمؤمنین علیه‌السلام گوید: بیست شب، پشت سر حضرت نماز خواندم جز سوره‌ی اعلی را در نماز نمی‌خواند و می‌فرمود: «اگر می‌دانستید چه برکاتی در آن است هر یک از شما در هرروز ده بار آن را تلاوت می‌کردید، هرکس آن را بخواند گویی کتب و صحف موسی علیه‌السلام و ابراهیم علیه‌السلام را تلاوت کرده است». (تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 544)

دربارۀ سورۀ واقعه امام صادق علیه‌السلام فرمود: «هر کس در هر شب جمعه سورۀ واقعه را بخواند، خداوند او را دوست بدارد و محبوب همه مردمانش گرداند و هرگز در دنیا گرفتار درویشی و درماندگی و هیچ آفتی از آفات دنیا نخواهد شد و از همراهان امیرالمؤمنین علیه‌السلام خواهد بود. این سوره ویژه‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السلام است و کسی در آن شریک نیست.» (ثواب الاعمال، ج 1، ص 144)
دربارۀ سوره‌های مسبّحات (حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلی) روایت است که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم هر شب قبل از خواب این سوره‌ها را می‌خواند. از سبب آن سؤال کردند، فرمود:
«در هر یک از این سوره‌ها آیه‌ای است که به‌منزله‌ی هزار آیه از قرآن است» و در روایت وارد شده که هر کس مسبحات را شب قبل از خواب بخواند نمی‌میرد مگر آن‌که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را قبل از مردن می‌بیند و آن حضرت محل و مقام وی را در بهشت به او نشان می‌دهد. (هزار و یک تحفه، ص 432)

1- بقره

روزی پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم جمعی را به سفری می‌فرستاد. آن حضرت، از یکایک آنان می‌پرسید که چه مقدار از قرآن را می‌دانی؟ (نه می‌خوانی)؟ گفت: «فلان سوره و فلان سوره و سورۀ بقره را می‌دانم». حضرت به آنان فرمود: «بروید! این جوان، امیر و فرماندۀ شماست». گفتند: «ای رسول خدا! این جوان از همه کم سن و سال‌تر است».
فرمود: «او سوره‌ی بقره را می‌داند». (هزار و یک حکایت قرآن، ص 357-مجمع‌البیان، ج 1، ص 68)

2- سوره حمد

ملّا احمد نراقی را فرزندی بود که به وی علاقه داشت. فرزند، بسیار مریض شد و او مأیوس گردید، بی‌اختیار از خانه بیرون آمد و در کوچه‌های شهر کاشان راه می‌رفت. درویشی (فقیری از اهل الله) پیدا شد و به ملّا سلام کرد و علّت پریشانی را پرسید.
فرمود: «فرزندم مریض است». پس عصای نیزه‌دار خود را بر زمین زد و سورۀ حمد خواند و نَفَسی دمید و گفت: «برو پسرت شفا یافت».
نراقی تعجّب کرد. به خانه آمد و دید که فرزندش عرق کرده و صحت یافته و بسیار شگفت‌زده شد. پس به ذهنش آمد که آن درویش، حمد را غلط خوانده، پس از هفت یا هشت ماه، روزی در کوچه، درویش را دید و فرمود:
«تو صاحب نَفَسی، ولیکن آن روز حمد را خوب تلاوت ننمودی و قرائت تو صحیح نبود».
درویش گفت: «ما حمد خود را پس گرفتیم.» و عصا را بر زمین نصب کرد و دوباره حمد را خواند. نراقی به خانه آمد، دید پسرش دوباره مریض شده و سپس به همان مرض وفات یافت. (قصص العلماء، ص 130)

3- والعصر

هنگامی‌که اصحاب پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به یکدیگر می‌رسیدند، پیش از آن‌که از هم جدا شوند و وداع نمایند، سوره‌ی والعصر را می‌خواندند و محتوای بلند این سوره کوتاه را به یکدیگر یادآوری می‌نمودند، سپس با یکدیگر خداحافظی کرده و به سراغ کار خود می‌رفتند.
علت آن بود که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «هر که سورۀ والعصر را بخواند، گناهانش آمرزیده شده و ازجمله‌ی کسانی باشد که یکدیگر را به‌حق و صبر وصیت کنند و ختم کار او به صبر باشد». (خواص الآیات، ص 162)

4- سورۀ طه

امام صادق علیه‌السلام فرمود:
«سوره‌ی طه را ترک مکنید که خدا این سوره را دوست می‌دارد و هر که این سوره را می‌خواند دوست می‌دارد و کسی که بر قرائتش مداومت نماید حق‌تعالی در قیامت، نامه‌اش را به دست راستش دهد و او را بر گناهانی که در اسلام کرده است، حساب نکند؛ و در آخرت آن‌قدر مزد به او عطا فرماید تا او راضی شود.» (مشکات الانوار، ص 82، مجمع‌البیان، ج 7، ص 1)
پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود:
«اهل بهشت، از قرآن، فقط سورۀ طه و یس را می‌خوانند و هر کس سورۀ طه را بخواند ثواب مهاجر و انصار را به او می‌دهند».

5- توحید

چون پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم حضرت علی علیه‌السلام را به وادی الرمل – جنگ ذات السلاسل که تا مدینه پنج منزل را بود- می‌فرستاد، به مشایعت او تا مسجد احزاب رفت. چون از جنگ مراجعت نمود، پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم با اصحاب به استقبال ایشان بیرون آمد.
اصحاب از دو طرف راه صف کشیدند، چون نظر حضرت علیه‌السلام به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم افتاد از اسب به زیر آمد و آن حضرت را بوسید.
پس پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «سوار شو که خدا و رسول از تو راضی هستند.» امیرالمؤمنین علیه‌السلام از شادی گریان شد و به خانه برگشت و مسلمانان غنیمت‌های خود را گرفتند.
پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم از بعضی صحابه پرسید: «امیر خود را چگونه یافتید؟» گفتند: از او بدی ندیدیم، ولکن در هر نماز که به او اقتدا کردیم، فقط سورۀ توحید «قل هو الله احد» را می‌خواند.
پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «یا علی! چرا در نمازهای واجب، فقط این سوره را می‌خواندی؟»
عرض کرد: «این سوره را بسیار دوست می‌دارم.» فرمود: «چون تو این سوره را دوست می‌داری، خدا نیز تو را دوست می‌دارد». (منتهی الامال، ج 1، ص 82)