قرض

قرآن:

خداوند متعال در آیه‌ی 245 سوره‌ی بقره می‌فرماید: «کیست که خدا را قرض‌الحسنه و وام نیکو دهد؟»

حدیث:

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «بر در بهشت نوشته شده است: پاداش صدقه ده برابر و پاداش قرض هجده برابر است». (جامع السعادات، ج 2، ص 159)

توضیح مختصر:

قرض‌الحسنه آن است که انسان مال یا زمین یا ماشین و امثال این‌ها را برای مدّتی قرض می‌دهد و سودی هم طلب نمی‌کند و قصد قرض دهنده خشنودی خداست. اگر این مسئله در جامعه افزون شود مقداری از مشکلات مادی برداشته می‌شود.
هزینه‌ای را که مؤمنین در راه خدا خرج می‌کنند، خداوند آن را قرض گرفتن خوش نامیده (سوره حدید، آیه 11) یک علّت آن است که قبل از اسلام قرض می‌دادند و در پایان سود می‌گرفتند، خداوند با بیان مسئله قرض که درواقع شخص به خدا قرض می‌دهد جلوی گرفتن ربا را می‌گیرد.
کسی که به خدا واقعاً قرض بدهد او خُلف وعده نمی‌کند و فرمود: «چند برابر می‌گرداند و اجری زیاد به قرض دهنده می‌دهد». (سوره تغابن، آیه 17)
قرض، نوعی انفاق است. خدا به مال کسی محتاج نیست. بله خداوند در قیامت قرض را به‌صورت مضاعف ادا می‌کند و اجری پسندیده می‌دهد و آن اجر، فوق آنچه ممکن است خدا عطا کند، می‌باشد. (سوره‌ی حدید، آیه 18)
پس اقراض خدای متعال، انفاق در راه اوست بنابراین ترغیب به قرض‌الحسنه می‌کند که نوعی انفاق است و هجده برابر برای آن می‌نویسند. پس قرض دهنده باید درک کند که قرض دادن هرگز باعث کمبود روزی نمی‌شود.
بنابراین تعبیر برای دعوت مؤمنان به انجام قرض، از روی مهربانی و تأکید بر پاداش دادن است.

1- ابودحداح

چون آیه: «کیست که خدا را وام دهد تا خدا بر او اضافه و زیاد کند؟» نازل شد، ابودحداح (اسمش ثابت و دارای ایمانی قوی بود. در جنگ اُحد وقتی شایع شد که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم شهید شده مسلمانان فرار می‌کردند. او با صدای بلند فریاد می‌زد: «اگر محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم کشته شد خدای او زنده است، با دشمنان دین بجنگید که خدا ناصر شماست». سفینه البحار، ماده (دحداح)) گفت: یا رسول‌الله فدایت شوم، خدا از ما قرض خواسته و حال‌آنکه او غنی است؟
فرمود: «آری می‌خواهد بدان سبب شما را داخل بهشت گرداند.» عرض کرد: «اگر من به خدای خود قرض دهم تو ضامن بهشت می‌شوی؟» فرمود: «آری، هر که خدا را قرض دهد، در بهشت خدای او را عوض دهد.» گفت: «زن من ام دحداح با من در بهشت باشد؟» فرمود: آری، عرض کرد: «دخترم هم با من در بهشت باشد؟» فرمود: آری، عرض کرد: «دست به من بده به همین فرمایش که فرمودی!» پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم دست به او دادند. عرض کرد: «مرا دو بوستان است، هر دو را به خدا قرض دادم و مرا جز این دو باغ نیست.»
پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «یکی را برای خود نگهدار و یکی را قرض بده.» گفت: «گواه می‌گیرم تو را که رسول خدایی که بهترین این دو بوستان را به خدا قرض دادم»؛ و در آن بوستان شش صد درخت خرما بود.
پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «خدا تو را بر آن، بهشت عوض داد.» بعد این ماجرا ابودحداح نزد زوجه‌اش رفت و واقعه را گفت، آن زن هم گفت: «خدا مبارک کند بر آنچه خریدی.» (عنوان الکلام، ص 175)

2- قرض مقروض را پرداخت

امام زین‌العابدین علیه‌السلام روزی به عیادت محمّد بن اسامه که مریض بود، رفتند و محمّد را گریان دیدند. به او فرمودند: «حالت چطور است؟» عرض کرد: قرض دارم (و ناراحت بدهی خود هستم)! امام علیه‌السلام فرمود: «چه مقدار مقروض هستی؟» گفت: «پانزده هزار دینار»؛ فرمود: «همه آن قرض را می‌پردازم.» (و قرض او را پرداخت). «شنیدنی‌های تاریخی، ص 146- محجه البیضاء، ج 4، ص 234»

3- ثمره مهلت دادن به بدهکار

حضرت صادق علیه‌السلام فرمود: «هر که خواهد خداوند او را در روزی که هیچ پناهی جز پناه او وجود ندارد پناه دهد، ناداری را مهلت دهد یا از حق خود بگذرد.» رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در روز بسیار گرمی درحالی‌که کف دست خود را سایبان قرار داده بود فرمود: «کیست که خواهد از شدّت گرمای جهنّم در سایه قرار گیرد؟» و این جمله را سه بار تکرار فرمود.
مردم هر بار گفتند: ما یا رسول‌الله صلّی الله علیه و آله و سلّم. فرمود: «کسی که وام خود را مهلت دهد یا از تنگدست بگذرد (از شدّت گرمای جهنّم در سایه قرار می‌گیرد).» (علم اخلاق اسلامی، ج 2، ص 214)

4- بدهکار نادان

پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم شب معراج دریکی از مشاهداتش دیدند: مردی بار هیزمی بسته می‌خواهد حمل کند چون نمی‌تواند از زمین بردارد، مقدار دیگری هیزم به آن اضافه می‌کند!
پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم از جبرئیل پرسیدند: این کیست؟ گفتند: این شخص بدهکار است که اراده دارد قرضش را ادا کند ولی نمی‌تواند، پس وام دیگری می‌گیرد و بر مقدار وام‌های خود اضافه می‌کند. (نمونه معارف، ج 5، ص 253، لئالی الاخبار)

5- بدهکار و نماز میت

معاویه بن وهب گوید: به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم: به ما رسیده است که شخصی از انصار مُرد و بدهکار بود، پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم بر او نماز میّت نخواند و فرمود: «اول بدهکاری و قرضش را بدهید بعد نماز میّت بر او بخوانید!»
امام صادق علیه‌السلام فرمود: «این خبر درست و حق است. این کار را پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم برای این انجام داد تا حق آشکار شود و مردم ادای دِین را سبک نشمارند.» (شاید آن شخص هم بی موالات در دادن قرض بوده است).
بعد فرمود: «پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم، امیرالمؤمنین علیه‌السلام، امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام همگی از دنیا رحلت کردند قرض دار بودند و همه را ادا کردند چنان‌که امام سجاد علیه‌السلام باغ امام حسین علیه‌السلام را به سیصد هزار درهم فروخت و دِین او را ادا کرد و امام حسین علیه‌السلام ملک امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به پانصد هزار درهم فروخت و قرض پدر را ادا کرد و امیرالمؤمنین علیه‌السلام سه سال در ایام حج ندا می‌کرد هرکس از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم طلب دارد بیاید تا ادا دِین او کنم.» (سفینه البحار، ج 1، ص 477)