قیامت عالم شهادت
قرآن:
خداوند متعال در آیهی 24 سورهی نور میفرماید: «روز قیامت زبان و دستها و پاهایشان بر ضدّ آنان به آنچه انجام میدادند شهادت میدهند».
حدیث:
امام علی علیه السّلام فرمود: «همانا سرانجام، قیامت است و آن برای خردورزان، پند دهنده و برای نادانان، وسیلهی عبرت خوبی است.»
توضیح مختصر:
اصل وقوع قیامت و جزئیات آن عالم، از سنخ وقوع مانند دنیای ما نیست. مسائل محشر و روز دادرسی و رسیدن به ثواب و عقاب، برای تفهیم و تقریب ذهن به دنیا مثل زده میشود و تشبیه میگردد و الّا از نظر حقیقت، فاصلهی بی حدّ و حصر دارد.
عالم واپسین، همهچیز به شهود و معاینه است و چیزی مبهم و مجهول وجود ندارد، جای احتمال و شک و گمان نیست تا مسئلهای مخدوش شود و مبهم جلوه کند.
لذائذ آنجا، همان لذائذ اینجا نیست. آنجا عالم بقا و جاویدان است، اینجا لذائذش آنی و به خاطر نیاز و تولیدمثل است و آفات و اضمحلال را به دنبال دارد یعنی اینجا همهچیزش تحلیل میرود، آنجا همهاش باقی و تازه است. اینجا دیگران شهادت میدهند که بنده فلان کار خوب یا خراب را انجام داده، آنجا همهی اعضاء و وجودش شهادت میدهند. اینجا عالم مُلک است و آنجا عالم ملکوت است که در آن اشتباهکاری و تزاحم و تضاد وجود ندارد.
ناظر، منظور را میبیند، رائی، مرئی را مینگرد بدون حجاب و نقاب، آنچه در عالم دنیا مانع بوده از نظر فیزیکی و طبیعی آنجا وجود ندارد، فقط یک مطلب قابل تذکر است که هر دستهای از بهشتیان و جهنمیان، در امتداد رتبهای که دارند میتوانند درک کنند و به حقیقت ببینند و امتیازات آنجا همانند امتیازات دنیایی نیست چون آنجا عالم کیف است و قابل قیاس با دنیا نیست و فقط برای اوحدی از مردان الهی قابلدرک است.
1- صحبت قیامت
روزی بایزید بسطامی بر بالای منبر از قیامت صحبت میکرد، زنی برخاست. بایزید بسطامی گفت: «ای عورت (زن) بنشین».
زن گفت: «ای شیخ! ای مدعی! دیدی که این حال تو باری نبود؟ اگرچه سخن حق است چون از آن تو نیست و معامله تو نیست؟ قیامت را صفت آن باشد که از هیبت و سیاست، از مرد تا زن، فرق نتوان کردن، همه برآمیخته باشند.» بایزید خاموش شد؛ یعنی وقتی کسی از قیامت صحبت میکند، انگار در قیامت است و همگان یکی میباشند نه آن زن را زن بیند. (مقالات شمس، ص 77)
2- قیامتها
پس جهان زاید جهان دیگری **** این حَشَر را وانماید محشری
در شرح این بیت از دفتر دوم مثنوی گفتهاند:
جهان که از حقیقت انسان کامل فیض میگیرد، یک جهان پرمعنا و تابان دیگر پدید میآورد و حقیقت حشر و قیامت برای مردم آشکار میشود. حشر و رستاخیز در کلّ جهان و در دل همهی پدیدهها به وقوع میپیوندد و هرلحظه قیامتی برپاست و این زایش گری در سرشت طبیعت نهفته است. هر جهانی که نو زاییده میشود، نسبت به جهان قبل از خود، قیامت و نسبت به جهان بعد از خود، دنیا محسوب میشود؛ بنابراین قیامتها نهایتی ندارد و در توصیف آدمی نمیگنجد.
تا قیامت گر بگویم بشمرم **** من ز شرح این قیامت قاصرم (شرح زمانی 2/310)
3- من و قیامت
هر وقت پیامبر صلیالله علیه و آله میخواستند از جریان قیامت خبر دهند، رنگ رخسارشان عوض میشد و خوف و خشیتی از خدا در حضرت محسوس میشد. امام صادق علیه السّلام فرمود: یکوقت رسول خدا صلیالله علیه و آله بالای منبر گونهها و چهرهشان متغیّر شد، به مردم نگاه کرد و فرمود: «من با قیامت مانند این دو انگشت هستم.» (امالی شیخ مفید مجلس،23)
توضیح آنکه دو انگشت متصل به هم اگر یکی سرد و یا گرم باشد در دیگری تأثیر میگذارد و احساس میکند؛ پس پیامبر صلیالله علیه و آله اینطور قیامت را احساس مینماید. (اسرار عبادات ص 289)
4- یک روز پنجاههزار سال
در آیهی 4 سورهی معارج آمده است: «روز قیامت، یک روزش پنجاههزار سال است.» در منزل زید بن ارقم، معاذ بن جبل از پیامبر صلیالله علیه و آله سؤال کرد: «چه قدر یک روزش در قیامت طولانی است ای پیامبر خدا؟» پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «قسم به ذات کسی که جان در دست اوست، این پنجاههزار سال برای مؤمن به مقدار یک نماز واجب است.» (تفسیر المیزان 2/80- اسرار عبادات ص 242)
روزها در قیامت برای همگان یکسان نیست، برای مدّعیان خدایی و گناهکاران اهل کبائر و مؤمن ضعیف و اهل یقین فرق میکند. مؤمن کامل که به باطن و روح نماز رسیده و توجهش فقط به معبود است در قیامت، آن روز بهمنزلهی پنجاههزار سال، برایش بهاندازهی یک نماز چهار رکعتی است؛ ولی برای دیگران در مراتب بسیار طولانی است و اینکه خداوند فرمود: «یک روز قیامت، همانند روز دنیایی شما»؛ معلوم میگردد که آنجا آفتاب و شبی نیست. فرضاً اگر یک روز دنیایی را حساب کنند؛ مراد کمیّت آن روز نیست، بلکه کیفیت ناراحتی و عذاب است که برای اهلش اینقدر طولانی میشود…
5- علم حضوری
در عالم قیامت همهچیز برای صاحبش حضوری است. احتیاج به پرسش نیست کسی اشکال به ملائکه بکند، چراکه علم حضوری است. خداوند در سوره تکویر درباره قیامت چنین میگوید: «در آن هنگام که نامهی اعمال گشوده شود و پرده از آسمان برگرفته شود و دوزخ شعلهور گردد و بهشت نزدیک شود (در آن هنگام) هرکس میداند چه چیزی را آماده کرده است. (عَلمَت نَفسً ما اَحضَرَت)» (آیات 14-10) بعد در سوره انفطار میفرماید: «وقتیکه مردگان خارج شوند، هر کس میداند آنچه را از پیش فرستاده و آنچه را برای بعد گذاشته است». «عَلمَت نَفس ما قَدَّمَت وَ اَخَّرَت (آیات 5-4) پس آنچه در اخبار برای سؤال و حساب قیامت آمده است زبان قال نیست بلکه برای تفهیم است چه آنکه عالم ملکوت حضوری است. (کشکول شیخ بهایی ص 556)
6- شهادت موی چشم
نیشابوری ذیل آیه «اَلیَومُ نَختِمُ عَلی اَفواههم وتُکَلّمُنا اَیدیهم: امروز بر دهان آنان مهر خموشی مینهیم و دستهایشان با ما سخن گویند.»(سورهی یس، آیهی 65) گوید:
«در برخی اخبار صحیح آمده است که در روز قیامت، اعضای بدن آدمی شهادت میدهند. در این هنگام، مویی از چشم به حرکت درمیآید و اجازه میگیرد تا شهادت دهد. پس پروردگار میگوید: «ای موی چشمش! سخن بگو و بر بندهام گواه باش.» پس او شهادت میدهد بر اینکه از خوف (خدا) گریسته است. پس او را میبخشد و منادی از سوی خداوند ندا میدهد که این شخص آزادشدهی پروردگار است به شهادت موی چشم.» (کشکول شیخ بهایی ص 80)