لطف و قهر
قرآن:
خداوند متعال در قرآن کریم آیه 29 ی سوره فتح میفرماید: «محمّد پیامبر خدا است و کسانی که با اویند بر کافران سخت گیر و با همدیگر مهرباناند».
حدیث:
نائب خاص دوم امام زمان علیه السّلام محمّد بن عثمان بن سعید عمری در دعای افتتاح چنین نوشتند:
«خدایا تویی دلسوزترین مهربانان در مقام گذشت و رحمت و سختترین مجازات کنندگان در مقام عذاب کردن و انتقامجویی.» (اقبال الاعمال، ج 1، ص 168- مصباح المجتهد، ص 402)
توضیح مختصر:
خداوند را صفت جمال و جلال است و هر کدام در اسمائی ظهور خاص دارند. اگر خداوند، رحمت و غفران و گذشت دارد دلیل بر این نیست که نباید ظلم را عقوبت کند، پس وقتی به اسم مُنتقم ظهور میکند دلیل قهر و بروز صفت جلال اوست. پیامبر صلی الله علیه و آله، هم خشنود میشد و هم نسبت به کفّار و مشرکین و اهل ضلال ناراحت میگشت که هر دو، ظهور صفت لطف و قهر است. در هر چیزی که بنگرید دو چیز مقابل یا ضدّ میبینید، شیرینی و شوری، سیاهی و سفیدی، نور و ظلمت و … این دو چیزها به قانونی که حق تعالی قرار داده، دیده میشوند. تازه بعضی چیزها که انسانها قهر میپندارند از مریضی، فقر، کمبود محبّت از دیگران و … از کجا معلوم که عین لطف نباشد؟ اگر استاد چوب می زند، چوب استاد گُل است، نیش و دوای تلخ طبیب، نوش است. اگر حق تعالی انبیاء و اولیاء را در بوته آزمایش قرار داد و داراییهای آنها را گرفت و به بلا دچار کرد، در عین سختی و رنج، لطف و التفات درون آن خوابیده و بعد به عافیت و مقبولی رسیدند. از آنجایی که خداوند، رحمتش بر غضبش سبقت دارد و رحمتش واسعه و فراگیر بوده و فضلش کثیر است، نوعاً لطف غالب است. البته در هر جامعه و قوم و خانوادهای چه عمل انجام میدهند و مستحق چه چیزی میشوند از لطف و قهر، آن بستگی به حکم حق تعالی دارد دربارهاش چه نازل کند که اعمال، از خوب و بد استحقاق میآورد.
پس ثواب و عِقاب نتیجهی اعمال است و بر عارف این نکته پوشیده نیست.
1- حُبّیه و قهریه
خدای عزّوجل در جوهر اوّل دو قوّه ابداع فرمود: یکی قوّه حُبّیه و یکی قوّه قهریه. هر آدمی که این قوّتین در او به فعل نیاید، قاصر است و هر آدمی که این قوّتین در او به فعل آید نه در محل خویش، مقصّر است و هر آدمی که این قوّتین در او به فعل آید در محل خویش، انسان کامل است. (مکاتیب عبدالله قطب، ص 135)
2- ظهور در انوار لطف و قهر
معروف است که صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «خدایا اشیاء را آن طور که هستند به من بنما»
یعنی ظهور انوار، صفات لطف و قهر میطلبد، زیرا هیچ یک جز وجود حقیقی حق تعالی، وجودی حقیقی نیست که به ذات خود قایم باشد.
پس همه ظهورات از فروع انوار و صفات لطف و قهر اوست مثلاً نور و ظلمت که خداوند فرمود: «قرار داد تاریکیها و نور را». (سوره انعام، آیهی 1)
از پرتو انوار و صفات لطف و قهر اوست. (مرصادالعباد، ص 308)
3- عاشق قهر
عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد **** بوالعجب من عاشق این هر دو ضد
عارف حقیقی که به مقام رضا رسید از منِ خود گذشت و به کل پیوست؛ پس عاشق خود کلی، نه شخصی شد هم بر قهر و هم بر لطف عاشق است و گله نمیکند. چون عاشق به این مقام رسید، ارادهی او فانی ارادهی حق میشود پس اگر معشوق جفایی کند یا بلایی برساند و او را در بوتهی امتحان قرار بدهد نالهاش بلند نمیشود و زبان و دل به شکایت بلند نمیکند.
ای جفای تو ز دولت خوبتر **** و انتقام تو، زن جان محبوبتر (مثنوی، ج 1، ص 1574-1565)
پس در قهر و انتقام او، لطف و مهر پر است. عارف در جفای او خوشی احساس میکند بر خلاف اهل دنیا که به اندک قهر و بلایی، زبان حال و قال را به شکوهها بلند میکنند.
4- لطف و قهر برابر
وقتی مرد خدا در لذّت حق مست است و غرق در نور خداست، رهبری نشاید؛ زیرا که مست است، دیگری را چون هشیار کند لطفش با قهرش برابر است؟ چون هشیاری باشد لطفش بر قهرش سبق دارد و آنکه لطف غالب باشد رهبری را شاید؛ اما ذات خداوند همه لطف است، پس لطف او غالب است. (مقامات شمس، ص 82)
5- هم لطف و هم قهر
مبالغه میکنند که فلان کس همه لطف است، لطف محض است. پندارند که کمال در آن است، آن ناقص است. خداوند فقط بر این صفت که لطف محض باشد نیست، چراکه صفت قهر را هم او راست. نادان، قهر و لطف را به غیر موضع پیاده کند اما دانای عارف بهجای روا بدارد. چنین امّت را اصلاح هم چون صلّی الله علیه و آله و سلّم و قاهر و سر تیز هم چون علی علیهالسلام شمشیرزن باشد. خداوند در سورهی فتح آیهی 29 فرمود: «محمّد رسول الله و کسانی که با او هستند، بر کفّار سخت گیر و بیباک و در میان خودشان مهربان و فروتن هستند».
روزی مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم به هر یاری از طبع و میل به صفت جنگ و صلح، لطف و قهر سؤال کرد و هر یک از اصحاب، چیزی از صفات همانند حِلم و عدل و ستر و … گفتند. (همان، ص 221) مظهر همهی اسماء جمالی و جلالی، لطف و قهر، امیرالمؤمنین علیهالسلام و کسی جامعیّت او را نداشت. لذا دارنده کلید بهشت و جهنّم و میزان در اعمال خوب و بد هم اوست.