لوط پیامبر
قرآن:
خداوند متعال در آیهی 74 سوره انبیاء فرمود: «به لوط داوری و دانشی دادیم».
حدیث:
امام صادق علیهالسلام فرمود: «خداوند چهار هزار ملک را برای از بین بردن قوم لوط فرستاد.» (بحار 12/169)
توضیح مختصر:
لوط یکی از پیامبرانی است که خداوند سرگذشت او را در قرآن نقل نمود که هر قسمت آن راجع به موضوعی میشود. مثلاً فرشتگان نزد ابراهیم آمدند که او را به صاحب پسر شدن بشارت دهند و در ضمن گفتند که آمدهاند برای نزول عذاب بر قوم لوط؛ و این در اواخر عمر ابراهیم بود که فرشتگان را در بیداری دیده و با آنان صحبت کرده است. قوم لوط چون به عمل لواط با مردان دچار شدند که حدّ آن قتل است لذا عذاب سخت بر آنان وارد شد. دیگر آنکه همسر لوط کافر شد و به عذاب، هلاک گردید و خداوند برای بیداری کفّار از خواب غفلت او را مَثل زده است. (سوره تحریم، آیهی 10)
لوط برادرزاده (پسرخاله) ابراهیم و از پیروان شریعت او بوده است ولی هود و صالح از پیروان شریعت نوح بودند.
قوم لوط او را تهدید به تبعید کردند و این خود دلیل بر سفاهت قومش بود. ابراهیم علیهالسلام او را بهسوی اهل سدوم و اقوام مجاور فرستاد تا آنان را که مشرک بودند به توحید دعوت کند. قومش به خاطر اینکه او مردی غریب بود و در شهر است خوارش شمردند و گفتند: شهر از ماست به او نمیرسد که به کار ما اعتراض و خردهگیری کند. در آن شهر هیچکس غیر از اهل خانهی لوط (بهجز همسرش) ایمان نیاوردند. پس خداوند عذاب را بهوسیلهی بارانی نازل کرد البته از بارانهای معمولی نبود، بلکه نوعی گِل سخت شده و بیسابقه بود و بعد زمین زیر و رو شد و پایین بالا گردید.
1- شجرهی لوط
لوط پسر برادر حضرت ابراهیم بود، لوط پسر هاران بن تارخ بود. بعضی گفتهاند: پسرخاله حضرت ابراهیم بوده است و ساره همسر ابراهیم خواهر لوط بوده است و این قول دوم را مرحوم مجلسی اختیار کرده است. (تفسیر قمی 1/336-335، کافی 5/548)
2- علت روی آوردن به لواط
حضرت ابراهیم درجایی که مردم به یمن و شام و اطراف عالم میرفتند سکونت داشتند. هر کس به ابراهیم علیهالسلام میگذشت آن حضرت او را مهمانی میکرد. هفت فرسخ فاصله بود میان ابراهیم و شهرهای معمور که درختان و زراعت و نعمت بسیار داشتند.
آن شهرها بر سر راه قافلهها بود و هر کس از میوهها و زراعتهای ایشان میخورد. از این حال به جزع آمدند و خواستند چارهای برای دفع این بکنند پس شیطان به نزد ایشان آمد بهصورت مرد پیری و گفت: میخواهید دلالت کنم شما را بر امری که اگر آن را به عمل آورید هیچکس به شهرهای شما وارد نشود؟
گفتند: آن چیست؟ گفت: هر که به شهر شما وارد شد با او لواط کنید و لباسهایش را از او بگیرید پس آنان با مردان مسافر لواط میکردند و کمکم در شهرهای خودشان عادت شد. پس مردم این حال را به ابراهیم شکایت بردند و حضرت لوط علیهالسلام را بهسوی آنان فرستاد. (تفسیر قمی 1/336-335، کافی،5/548)
3- رسالت لوط پیامبر
چون لوط بهسوی آنان رفت، ایشان را از این عمل بر حذر میکرد و از عقوبت خدا میترسانید.
آنان به لوط گفتند: تو کیستی؟ گفت: «من پسرخاله ابراهیم هستم که نمرود او را به آتش انداخت و نسوخت و خدا آتش را بر او سرد و سلامت گردانید و او در نزدیکی شهرهای شماست.
پس از خدا بترسید و این عمل شنیع را ترک کنید که اگر نکنید خدا شما را هلاک خواهد کرد قومش توان اذیتی به لوط را نداشتند و از او میترسیدند.»
مدت بسیاری لوط در میان ایشان بود و حرف او را قبول نمیکردند و آخرالامر گفتند: ای لوط اگر دست از نصیحت ما برنداری هرآینه تو را سنگسار میکنیم و از این شهرها بیرون میکنیم پس لوط بر ایشان نفرین کرد. (تفسیر قمی 1/336-335، کافی 5/548)
4- آمدن رسولان عذاب
روزی نزد ابراهیم چهار نفر مهمان که به مردم شبیه نبودند بر او وارد شدند و سلام گفتند. پس او گوسالهای بریان کرد. نزد ایشان نهاد. ابراهیم دید آنان غذا نمیخورند.
فرمود: چرا غذا نمیخورید؟ گفتند: «ما ملائکه خدا هستیم بهسوی قوم لوط که آنها را عذاب کنیم.»
ابراهیم فرمود: «لوط در میان ایشان است، چگونه آنها را هلاک میکنید؟» جبرئیل گفت: «ما بهتر میدانیم هر که در آنجاست، لوط و اهل او را نجات میدهیم ولی زنش را عذاب میکنیم.»
پس در شهر لوط فقط یک خانه تسلیم لوط بود. پس آنان نزد لوط آمدند و هنگام صبح بر مردمی که برای عمل لواط به خانه لوط وارد میشدند و فکر میکردند اینان جوانان هستند نه ملائکه، پس جبرئیل اشاره به چشم ایشان کرد و آنان کور شدند.
پارهای از شب شد جبرئیل گفت: خودت و فرزندان تو از شهر بیرون روید، پس آنان بیرون رفتند. (تفسیر قمی 1/336-335، کافی 5/548)
5- نوع عذاب
چهار ملک یعنی جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و کروبیل شهر قوم لوط را بلند کردند و برگردانیدند و شهر برایشان فروریخته شد.
سنگهایی از سجّیل (گِل سخت شده) بیابی که منقط، رنگارنگ و صاحب علامت بود بر ایشان بارید. (تفسیر قمی 1/336-335، کافی 5/548)
پیامبر از جبرئیل پرسید شهر قوم لوط در کجا بود؟ عرض کرد: آنجا امروز «بحیره طبریه» است در نواحی شام. پرسید آن شهر بعد از عذاب کجا افتاد؟ عرض کرد: در میان دریای شام افتاد تا مصر، پس شد در میان دریا. (علل الشرایع ص 550 – تفسیر عیاشی-2/157 حیوه القلوب 1/435-413)