ملکات

قرآن:

خداوند متعال در آیه‌ی 62 سوره‌ی هود می‌فرماید: «ای صالح! آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان می‌پرستیدند بازمی‌داری؟ بی‌گمان ما ازآنچه تو ما را بدان می‌خوانی سخت دچار شکّیم».

حدیث:

امام حسن عسکری علیه‌السلام فرمود: «بازگشت شخص معتاد از عادتش مانند معجزه است.» (بحارالانوار، ج 75، ص 274 -تحف العقول)

توضیح مختصر:

هر صفتی از خوب و بد، اگر در درون انسان عادت شود و دائمی گردد، بعد از چند سال ملکه می‌شود. این ملکه شدن، قاعده‌ی صددرصدی ندارد که بشود گفت: مثلاً بعد از پنج سال دروغ‌گویی، این صفت رذیله، ملکه می‌شود. فقط می‌شود گفت که رجوع از صفتی که عادت شده، واقعاً سخت است؛ معجزه یا توّسل یا همّت قوی می‌خواهد که این توفیق نصیب شود. در صفات پسندیده و فضایل اخلاقی، هیچ بحثی نیست، فقط رذایل هستند که دست‌وپا گیر شده و موجب کیفر و عذاب می‌شوند.
پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «اگر شنیدید کسی از اخلاق خویش دست کشیده، باور نکنید چراکه دوباره به حالت اوّل خود بازمی‌گردد.» (راه سعادت صفحه 12) پس ملکات راسخه و ثابته اگر ایمانی و حمیده باشند که باید بر مؤمن، آفرین گفت، امّا اگر ملکات شیطانی و مذموم باشند، حجاب اکبر و مانع صعود و ترقی هستند و تخلیه و برطرف کردن آن‌ها، بسیار مشکل است و هرچند در نفْس رسوخ کند، از حق دورتر و در چنگال شیطان نفس گرفتارتر می‌گردد و از سعادتمندی و عاقبت‌به‌خیری وا‌می‌ماند. اگر چنین کسی، در پی مداوا برنیاید و به توسل و زاری نیفتد، بر قلبش میخ پایانی زده شده و درب قلب بسته می‌گردد. او دیگر حالت استماع را ندارد و پند را نمی‌پذیرد و دیگر بهترین جواهر از مطالب وحی و آسمانی نیز برایش جلوه‌ای ندارد.

1- پیری و ملکات

علمای اخلاق گویند: «هر صفتی که در انسان ملکه شود، بیرون کردن آن بسیار مشکل است.» پیرمردی با ریش‌سفید گریه می‌کرد و می‌گفت:
«بااینکه شهوت از من رفته اما نمی‌توانم به زنان نامحرم نگاه نکنم.»
ملهبی گوید: «نزد منتصر، خلیفه عباسی (م 248) بودم که پیرمرد فرتوتی به نام جمّاز وارد شد. خلیفه به من گفت: «از او بپرس که در وجود او چیزی برای زنان باقی ‌مانده است؟» من این مطلب را از او پرسیدم. پیرمرد گفت: آری، گفتم: آن چیست؟ گفت: دلّاکی‌شان را بنمایم. منتصر از این سخن او چنان خندید که به پشت افتاد.»(کشکول شیخ بهایی رحمه الله علیه، ص 141)

2- ده، یازده

مالک دینار گوید: روزی به عیادت مریضی رفتم. نگاه کردم دیدم اجلش نزدیک است. کلمه شهادت بر وی عرضه کردم و مریض نمی‌گفت. هرچند جهد کردم فایده‌ای نداشت. وی می‌گفت: ده، یازده. پس گفت: «ای شیخ! پیش من کوهی آتشین است، هرگاه قصد کلمه شهادت می‌کنم آتش قصد من می‌کند.» از شغل او پرسیدم گفتند: «مال به ربا دادی و سود خوردی و پیمانه کم دادی.» (تذکره الاولیاء ص 54)

3- دائمی و همیشگی

چنان چه صفتی پسندیده یا ناپسند، در انسان دائمی شود آن صفت ملکه گردد. صفات اعم از زشت و زیبا، نوعاً دائمی و همیشگی‌اند؛ مگر بعضی صفات که گاهی از انسان صادر می‌شود. اگر صفت رذیله‌ای دائمی شده و به‌اصطلاح، جزو ذات شده باشد، ملکه‌ی نفسانی می‌شود. برای دفع صفت زشتی که ملکه شده، کوشش بی‌حد، همّت والا و استمداد از حق‌تعالی لازم و ضروری است. پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله فرمود: «اگر شنیدید کسی از اخلاق خویش (صفتی که در او ملکه شده) دست کشیده باور نکنید، چراکه دوباره به حالت اوّلی خود بازمی‌گردد.»
ازاین‌جهت است که بعضی می‌گویند: بعد از چهل‌سالگی مداوای ملکات رذیله مشکل است؛ مگر نظر خاص خداوند و یا توجّه یکی از اولیای خدا شامل حال شخص شود و یا در حادثه‌ای، سرش به سنگ بخورد و بیدار شود.

4- بنان طفیلی

بنان طفیلی از کسانی بوده که ملکه پرخواری و حرص بر خوراک خوردن او زبان زد شد. او درباره نشانه حرص گفت: نشانه‌اش این است که در طعام خوردن یک‌لقمه در دهان گذاشته و یک‌لقمه را می‌آویزد و دو چشم در لقمه دیگر اندوخته می‌دارد.
از او پرسیدند غایت سرور تو در کدام وقت است؟ گفت: «هرگاه ببینم جوان مردان دیگ‌های ایشان می‌جوشد و درب خانه‌های ایشان بسته نیست و سینه‌های آنان از دیدن مهمان تنگ‌شده نباشد.» (لطائف الطوائف، ص 354)

5- واعظ مرائی

ابوالعلای مرائی واعظی بود مشهور و به سُمعه (شنواندن عمل خود را به کسی) و ریا موصوف. روزی بر سر منبر گفت: مردم مرا مرائی می‌گویند و حال‌آنکه در کمال صدق و اخلاصم و از شائبه ریا و سُمعه خلاصم؛ و همیشه در اخفای طاعات و مستر عبادات می‌کوشم و خیرات و مبرّات خود را از همه مردم می‌پوشم.
دیشب صدر گفت: نماز گزارده‌ام، امروز روزه دارم، صد درهم صدقه داده‌ام و امشب و فردا نیز همین طاعت را به‌جا خواهم آورد و هر چه در راه رضای خدای صدقه خواهم داد و آن را به هیچ‌کس ظاهر نخواهم کرد و آن میان من و خدای من است! (همان، ص 189)