نمازگزار

قرآن:

خداوند متعال در آیه‌ی 45 سوره‌ی عنکبوت می‌فرماید: «همانا نماز انسان را از فحشاء و کارهای ناپسند بازمی‌دارد».

حدیث:

پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «هر کس دو رکعت نماز بخواند و در آن از امور دنیا چیزی در فکرش نیاید همه‌ی گناهان گذشته‌اش آمرزیده می‌شود.» (جامع السعادات،3/327)

توضیح مختصر:

نماز، نور چشم مؤمن است و نمازگزار باید مراعات بعضی مسائل مربوطه‌ی آن را بکند تا نماز، کامل و تامّ شود. نماز را به‌وقت خواندن، بسیار سفارش شده است. از آن طرف، قبل از نماز، از هر کاری که نقش‌بندی باشد مانند دیدن فیلم و تلویزیون یا کارهای اشتغال‌زا باید دوری شود؛ چراکه در نماز، این‌ها خطور می‌کنند و مراقبت را از بین می‌برد.
از طرف دیگر، بعضی مسائل در وسط نماز به سراغ مُصلّی می‌آید مانند انگشت در دماغ کردن، با ریش بازی نمودن، موبایل را روشن نگه‌داشتن تا شخصِ زنگ زننده بداند او دارد نماز می‌خواند. به‌هرحال، مصلّی باید حالت حضور داشته باشد و از مراقبه بهره ببرد.
بعد از شناخت خداوند، از اعمالی که انسان را به خداوند نزدیک می‌کند نماز است. لذا از آن تعبیر به عمود خیمه شده است. اگر عمود، محکم و استوار باشد ریسمان‌ها، میخ‌ها و چادر خیمه نیز ثابت و برقرار خواهند بود. اگر عمود شکسته شود، ریسمان‌ها، میخ‌ها و چادر سودی ندارند. (اسرار الصلوه، ص 2)
نمازگزار باید بداند نماز، نوعی شستشو است که پنج بار در شبانه‌روز، چرک گناهان را می‌شوید و از بین می‌برد.
نمازِ کامل، مانع عذاب و کیفر می‌شود و اسباب تقرّبِ نمازگزار را به‌حق تعالی، فراهم می‌آورد.

1- نماز از ترس

عرب بیابانی به مسجد پیامبر آمد و حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در مسجد حاضر بودند. عرب نمازی با سرعت و عجله خواند و مراعات هیچ‌گونه آداب از قرائت و ارکان و واجبات را ننمود.
بعدازآنکه خواست از مسجد بیرون رود، حضرت امیر علیه‌السلام او را صدا زدند که بیا نماز را دوباره از روی تأنّی و با آداب بخوان که این نماز را خواندی درست نبود. عرب از ترس نعلین (در کتاب لئالی الاخبار 4/62 تازیانه بجای نعلین آمده است.) حضرت، نمازی با آداب و با تأنّی خواند و مراعات قرائت و ترتیل و خضوع را نمود. بعد از تمام شدن نماز، امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «ای عرب، این نماز که خواندی بهتر از نماز اولی نبود؟»
گفت: «به خدای قسم درست فرمودی یا امیرالمؤمنین، زیرا که نماز اول از ترس خدا بود و نماز دوم از ترس نعلین شما بود (حضرت خندید).» (لطائف الطوائف، ص 139)

2- تیر در پای

به پای حضرت علی علیه‌السلام تیری اصابت کرده بود و امکان خروج آن به خاطر شدت درد وجود نداشت. فاطمه‌ی زهرا علیها السلام به اصحاب فرمود: «آن تیر را در هنگام نماز از پای او بیرون آورید، زیرا در نماز متوجه غیر حق نخواهد شد.» پس چنان کردند و تیر را در حال نماز از پای او خارج کردند. (شنیدنی‌های تاریخ، ص 13 -محجه البیضاء 1/397)
و در خبر دیگر وارد شده که در جنگ صفین تیری بر ران مقدسش وارد شد هر چه کردند در موقعیت عادی خارج نمایند نتوانستند.
خدمت امام حسن علیه‌السلام جریان را عرض کردند، فرمود: «صبر کنید تا پدرم به نماز بایستد، زیرا در آن حال چنان از خود بی خود می‌شود که به چیز دیگر توجه نمی‌کند.» در حال نماز که امیرالمؤمنین غرق در حق بود تیر را از پای خارج کردند؛ بعد از نماز متوجه شد خون از پای مقدسش جاری است، پرسید: چه شد؟ عرض کردند: «تیر را در حال نماز از پای شما بیرون کشیدیم.» (داستان‌ها و پندها 4/147-انوار نعمانیه، ص 342)
خوانندگان استبعاد نکنند (مگر نخوانده‌اید که زنان مصر وقتی جمال یوسف را دیدند با چاقو به‌جای پوست کردن ترنج، انگشتان خود را بریدند وَقَطَّعنَ أیدِیَهُنَّ. یوسف:31) که چطور ممکن است! مگر نشنیده‌اید، ابودرداء شبی به دنبال حضرت در کنار دیوار بنی نجار رفت، نماز و دعا امیرالمؤمنین را نگاه می‌کند متوجه می‌شود دیگر صدای امام نمی‌آید. می‌آید کنار بدن حضرت، می‌بیند مانند چوب خشک افتاده و دارای حرکتی نیست.
به خانه حضرت زهرا رفته جریان را عرض می‌کند، حضرت می‌فرماید: این حال غشوه ای است که از خشیت حق به او دست می‌دهد! برو کمی آب به صورت او بپاش، به هوش می‌آید. او می‌رود و این کار را انجام می‌دهد و امام به هوش می‌آید. (لئالی الاخبار، ص 4/36)
حالاتی که پیامبر و امام نسبت به حق‌تعالی پیدا می‌کنند (فناء فی الله) تجرد برای آنان ایجاد می‌شود، دیگر به جسم در آن مقام توجهی نباشد بلکه آن روح است که اتصال (بین عبد و معبود) پیدا می‌کند؛ که سخن دراین‌باره زیاد است و جای تفصیلش اینجا نیست.

3- نماز جماعت

شبی امیرالمؤمنین علیه‌السلام تا موقع طلوع فجر (اذان صبح) مشغول عبادت و راز و نیاز بود. پس از اذان، نماز صبح را در خانه خواند و از خستگی و بی‌خوابی شب نتوانست به نماز جماعت حاضر شود.
پیامبر وقت نماز صبح، امیرالمؤمنین علیه‌السلام را مشاهده نکردند، بعد از نماز نزد دخترش فاطمه زهرا علیها السلام آمد و فرمود: «چرا پسرعمویت نماز جماعت صبح نیامد؟» حضرت زهرا علیها السلام عرض کرد: «دیشب مشغول عبادت بوده و بی‌خوابی کشیده بود!»
پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «آن ثوابی که در نماز صبح به او می‌دادند بهتر از قیام تمام نمازهایی بود که شب می‌خواند.»
امیرالمؤمنین علیه‌السلام صدای پیامبر را شنید و نزدیک آمد. پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «ای علی! هر کس نماز صبح را با جماعت بخواند مثل آن است که تمام شب در رکوع و سجود بوده است، مگر نمی‌دانی که زمین از خواب عالِم [نائم] قبل از طلوع خورشید بر او، به خدا ناله و فریاد می‌زند؟!» (سفینه البحار 1/177)

4- گول خوردن از نمازگزار

یک مرد چادرنشین عرب داخل مسجد شد و مردی را دید که با خشوع و خضوع نماز می‌گزارد، از او خوشش آمد و گفت: «چقدر نماز خوبی می‌خوانی!»
نمازگزار گفت: «من روزه هم هستم، چون ثواب نمازگزارِ با روزه دو برابر نمازگزارِ بدون روزه است.»
چادرنشین به او گفت: «بیا لطف کن و این شترم را کمی نگه‌دار، چون کاری دارم. می‌روم انجام می‌دهم و زود می‌آیم.»
شتر را به او سپرد و دنبال کارش رفت. نمازگزار شتر چادرنشین را به سرقت برد.
وقتی چادرنشین آمد نه نمازگزار و نه شترش را دید و هر چه جستجو کرد فایده‌ای نداشت و این شعر را خواند: «نماز او مرا به شگفت آورد و روزه‌اش مرا به خود جذب کرد، امّا چه فایده که با نماز و روزه، شترم را به سرقت برد.» (لئالی الاخبار،4/62)

5- نماز جمعه

قحطی و کمبود غذا، مدینه را فراگرفته بود؛ گرسنگی و تهی‌دستی، فشار سختی بر مردم مدینه وارد ساخته بود در این صورت اگر کاروانی آذوقه و غذا به مدینه می‌آورد روشن بود که مردم از هر سو هجوم می‌آوردند تا برای خود غذا تهیه کنند. معمول بود وقتی کاروان تجاری می‌آمد مردم، مشتاق و طبل کوبان به استقبال او می‌رفتند؛ حتی دختران از خانه‌ها بیرون می‌آمدند.
روز جمعه‌ای بود که مسلمانان برای نماز جمعه به امامت پیامبر صلی‌الله علیه و آله حاضر بودند و پیامبر صلی‌الله علیه و آله مشغول ایراد خطبه‌های نماز جمعه بود.
خبر آوردند که یک قافله تجارتی به مدینه آمده است (دحیه ی کلبی که تاجری بود، از شام گندم و آرد و جو و امثال این‌ها به مدینه آورد. طبل می‌کوبیدند تا مردم از آمدن کاروان مطلع گردند)
مسلمانان برای تهیه طعام از مسجد بیرون آمدند و تنها هشت الی چهل نفر با پیامبر صلی‌الله علیه و آله ماندند.
مردم فکر می‌کردند که اگر نماز جمعه بمانند دیگر طعام و آذوقه‌ای نصیب آنان نمی‌شود. پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: سوگند به خدایی که جانم در اختیار اوست اگر شما چند نفر هم از مسجد می‌رفتید و کسی در مسجد نمی‌ماند آتش (و قهر الهی) سراسر بیابان را فرامی‌گرفت و شما را به کام خود فرومی‌کشید؛ و به نقل دیگر فرمود: اگر این‌ها نمی‌ماندند از آسمان سنگ بر سر آن‌ها می‌بارید.
در این وقت آیه‌ی یازدهم سوره‌ی جمعه نازل شد (چون تجارتی بینند یا آهنگ طبلی بشنوند به‌سوی آن بشتابند و تو را (ای پیامبر) تنها ایستاده بگذارند، بگو آنچه نزد خداست از آن آهنگ و تجارت بهتر است و خداوند بهترین روزی دهندگان می‌باشد.) (داستان‌ها و پندها، 9/37 -تفسیر نورالثقلین، 5/329)