نوح علیهالسلام
قرآن:
خداوند متعال در آیهی 163 سورهی نساء میفرماید: «ای پیامبر ما به تو وحی میکنیم همانطور که به نوح و انبیاء وحی کردیم».
حدیث:
امام صادق علیهالسلام فرمود: «نوح را به این خاطر نوح نامیدند که بر خود نوحه میکرد.» (بحارالانوار، 11/286)
توضیح مختصر:
حضرت نوح از پیامبران اولوالعزم بوده و قضایای بسیار از او به اسم نبأ (خبر) نوح آمده است، لذا از ایشان به شیخ الانبیاء در قرآن تعبیر کردهاند و سورهای هم به نام نوح تعیین شده است. او قریب 950 سال قومش را موعظه کرد و آنان را به توحید و شرک نورزیدن دعوت نمود ولی عدهی قلیلی به او ایمان آوردند. پس خداوند او را خواند و شکایت قومش را کرد و خداوند دعایش را مستجاب نمود و دشمنان را به طوفانی از آب مبتلا و هلاک کرد. نوح علیهالسلام چنین میگفت: «خدایا اینان عصیان گفتههای مرا میکنند پس کسی از آنان را روی زمین مگذار.» البته دو نفر از وابستگان درجهی اول او یعنی همسر و فرزندش مخالف بودند و مورد غضب خداوند قرار گرفتند. خداوند در قرآن، سلام بر نوح داده و او را عبد شکور نامیده است. او در ارشادات، صادق و بشیر و نذیر بوده است، آنها را آشکار و پنهان دعوت به خداپرستی کرد و فرمود طلب آمرزش از کارهایتان کنید تا خداوند اولاد و مال بر شما بیفزاید؛ اما آنان دست از بتپرستی نمیکشیدند. آنچه از قرآن استفاده میشود اینکه از انبیایی که بسیار در مقابل امتشان صبر کردند و آزارها دیدند و مدتشان هم طولانی بود یکی حضرت نوح بود و عذاب بر قومش هم استثنایی بود به نام طوفان نوح یا طوفان آب. همهجایی که انسانها زندگی میکردند و تمرّد مینمودند را عذاب فراگرفت. از دعاهای نوح است که عرض کرد: «پروردگارا! مرا و پدر و مادر مرا و هر کس که با داشتن ایمان به خدا
به خانهام درآید و جمیع مؤمنین و مؤمنات و ستمکاران را جز بر هلاکتشان نیفزا.» (سورهی نوح، آیهی 28)
1- اسمهای نوح
نوح پسر ملک او پسر متوشلخ و او پسر ادریس بود. (طبقات ابن سعد 1/45)
امام رضا علیهالسلام فرمود: مردی از اهل شام از امیرالمؤمنین علیهالسلام سؤال کرد از اسم نوح علیهالسلام؛ فرمود: «نامش «سکن» بود و او را نوح مینامیدند برای آنکه بر قوم خود نهصد و پنجاه سال نوحه کرد.» (علل الشرایع، ص 595)
امام صادق علیهالسلام فرمود: «اسم نوح عبدالغفار بود و برای این او را نوح نامیدند که نوحه بر خود میکرد.» (علل الشرایع، ص 28)
امام صادق علیهالسلام فرمود: «اسم نوح، عبدالملک بود و او را نوح گفتند، چون پانصد سال گریه کرد.» (علل الشرایع، ص 28 -قصصالانبیاء راوندی، ص 84)
در حدیث دیگر فرمود: «نامش عبدالاعلی بود.» (علل الشرایع)
* به خاطر طولانی بودن عمر نوح که او را شیخ الانبیاء میگویند، ممکن است در هر دوره و نسلی به نامی ملقّب بوده است.
2- شمایل
نوح نجار بود و اندکی گندمگون، سرش دراز و رویش باریک و چشمهایش بزرگ بود. ساقهایش باریک و گوشت رانهایش بسیار بود.
نافش بزرگ و ریشش دراز و پهن قامت و تنومند بود.
3- هزار مرتبه لاالهالاالله
امام رضا علیهالسلام فرمود: چون نوح در کشتی سوار شد حقتعالی بهسوی او وحی فرمود: «ای نوح! اگر بترسی از غرق شدن هزار مرتبه لاالهالاالله بگو، پس نجات از من بطلب تا نجات دهم تو را و هر که با تو ایمان آورده است.»
چون نوح و هر که با او بود در کشتی نشستند و بادبانها را بلند کردند، باد تندی بر کشتی وزید و نوح از غرق شدن ترسید و باد پیشی گرفت و نتوانست که هزار مرتبه لا اله الا الله بگوید.
پس به زبان سریانی گفت: «هلو لیا الفا الفا یا مار یا اتقن» پس اضطراب کشتی تخفیف یافت و کشتی به راه افتاد.
پس نوح گفت: آن سخنی که خدا مرا به آن از غرق نجات بخشید سزاوار است که از من جدا نشود. پس در انگشترش نقش کرد: «لاالهالاالله اَلْف مَرَّه یا رَبّ اَصلِحْنی» یعنی لاالهالاالله هزار مرتبه میگویم پروردگارا مرا به اصلاح آور. (عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 55)
4- سام
نوح بعد از فرود آمدن از کشتی پنجاه سال زنده بود. پس جبرئیل به نزد او آمد و گفت: «ای نوح! پیغمبری تو منقضی شد و ایام عمر تو تمام گشت. پس نام بزرگ خدا و میراث علم و آثار علم پیغمبری که با توست به پسر خود سام بده که در زمین، بیآنکه عالِمی در آن باشد اطاعت خدا دانسته نشود.»
پس نوح اسم اعظم و میراث علم و پیغمبری را به سام داد؛ اما پسران او، حام و یافث نزدشان علمی نبود.
پس نوح بشارت داد که بعد از او هود علیهالسلام مبعوث خواهد شد و امر کرد ایشان را که متابعت او بکنند و امر کرد که هرسال وصیتنامه او را بگشایند و در آن نظر کنند و آن روز عید ایشان باشد چنان چه حضرت آدم علیهالسلام نیز ایشان را امر فرموده بود.
پس ظلم و تجبّر در فرزندان حام و یافث ظاهر شد و فرزندان سام با آنچه نزد ایشان از علم بود پنهان شدند.
لذا بر سام، دولت حام و یافث مسلط شدند.
فرزندان حام اهل سنت و هند و حبشهاند و فرزندان سام عرب و عجماند و دولت اینها در امت حضرت محمد صلیالله علیه و آله جاری شد.
آن وصیت نوح را به میراث میگرفتند عالمی بعد از عالمی تا حقتعالی حضرت هود را مبعوث گردانید. (کمالالدین، ص 134)
5- پسر نوح
چون کشتی نوح آماده شد، خداوند فرمود: سوار شوید در کشتی درحالیکه تبرک جوئید به نام خدا در هنگام رفتن کشتی و ایستادن، یا بسمالله بگویید در این دو حال.»
پس کشتی به حرکت در آمد و نظر کرد نوح بهسوی پسر کافرش که در میان آب برمیخاست و میافتاد، فرمود: «ای پسرم سوار شو با ما و مباش با کافران.» (سوره هود، آیه 42)
پسر گفت: «بهزودی جا گیرم و پناه برم بهسوی کوهی که نگاه دارد مرا از آب.» (سوره هود، آیهی 43)
نوح فرمود: «نیست نگهدارنده امروز از عذاب الهی مگر کسی که خدا او را رحم کن.» (سوره هود، آیهی 43)
پس نوح به درگاه الهی عرضه داشت: «پروردگارا بهدرستی که پسر من از اهل من است و بهدرستی که وعدهی تو حق است و تویی حکم کننده ترین حکم کنندگان.» (سوره هود، آیهی 45)
خداوند فرمود: «ای نوح! بهدرستی که نیست این پسر از اهل تو که وعده دادهام ایشان را نجات دهم زیرا او صاحب کردار ناشایست است پس سؤال مکن از من چیزی را که تو را به آن علمی نیست، بهدرستی که تو را پند میدهم از اینکه بوده باشی از جاهلان.» (سوره هود، آیهی 46)
نوح عرض کرد: «پروردگارا بهدرستی که من پناه میجویم به تو از آنکه سؤال نمایم از تو چیزی را که مرا به آن علمی نبوده باشد و اگر نیامرزی مرا و رحم نکنی خواهم بود از زیانکاران.» (سوره هود، آیهی 47)
«پس حائل شد میان ایشان (نوح و پسرش) موج و گردید پسر نوح از غرقشدگان». (سوره هود، آیهی 43؛ تفسیر قمی، ج 1، ص 326؛ حیوه القلوب، ج 1، ص 259-244)