نیّت و آثار آن

قرآن:

خداوند متعال در آیه‌ی 84 سوره‌ی اسراء می‌فرماید: «بگو همه بر هر نیّتی که دارند عمل می‌کنند».

حدیث:

امام علی علیه‌السلام فرمود: «کسی که نیّتش نیکو باشد پاداشش بسیار و زندگی‌اش گوارا و دوستی‌اش لازم گردد.» (غررالحکم 2/526)

توضیح مختصر:

آنچه شخص نیّت می‌کند به‌حسب نیّتش اثر می‌بیند، چون چه‌بسا لقلقه‌ی زبان، مطابق با معنای واقعی نیّت نباشد. پس گوییم عطایا به‌ حسب نیّت‌ها داده می‌شود. اگر کسی انفاق کرده، پس خداوند ده برابر به او افزون می‌دهد و اگر نیّتش خالص نبود، پس ده برابر افزایش را نمی‌بیند. وقتی کسی توبه از گناه می‌کند ولی درونش میل به گناه دارد، اگر نتواند تصمیم‌گیری واقعی کند، میل نیّت، عمل به آن سیئه را به همراه می‌آورد. کسانی نزد رسول خدا صلی‌الله علیه و آله می‌آمدند و ابراز دوستی و وفا می‌کردند ولی عاقبت مرتد شدند چون در درون، نیّتشان در ابراز، خالص نبوده و نان به نرخ روز می‌خوردند. خوبی‌ها جزاء بوده و از طرف خداست امّا بدی‌ها از مصائب نفس و از درون حرکت می‌کند. پس تغییر حال از نیّت و قصد است که عینیّت خارجی تحقق پیدا می‌کند. خداوند در سوره‌ی فتح آیه‌ی 18 درباره‌ی مؤمنین می‌فرماید:
«خدا از مؤمنان که زیر درخت حدیبیه با تو (پیامبر) بیعت کردند به حقیقت خشنود گشت و از آنچه در قلبشان گذشت آگاه بود، پس سکینت (وقار و اطمینان نفس) را بر ایشان نازل فرمود و پیروزی نزدیکی به آنان پاداش داد.»
نزول سکینه بر آنان را خداوند مقیّد کرد به چیزی که در نیّت و دلشان بود و آن عبارت است از ایمانی که آمیخته با نیّت خلاف نبود و اثرش فتح و پیروزی بود که به آنان داد. پس نیّت موافق و صواب، سبب برکات و پیروزی و آرامش می‌شود.

1- اطلاع ملائکه بر نیّات

شخصی از امام معصوم علیه‌السلام پرسید: «فرشتگان چگونه از اعمال درونی ما مطلع هستند و آن‌ها را می‌نویسند؟ اگر عملی از ما صادر شود، آن‌ها می‌بینند و می‌نویسند، ولی نیّت‌های درونی ما که هنوز طبق آن‌ها کاری انجام نداده‌ایم، چگونه می‌فهمند تا یادداشت کنند؟» فرمودند: «آیا بوی باغ و بوی چاه کثیف یکسان است؟» عرض کرد: «نه بوی باغ و بوی چاه دوتاست.»فرمودند: «مگر نه این است که اگر بوی خوبی به مشام انسان برسد، می‌فهمد که از کنار باغ گذشته و اگر بوی بد به مشامش برسد، می‌فهمد که از کنار چاه عبور کرده است؟ وقتی بوی بَد به مشام فرشته‌ها برسد، می‌فهمند درون این شخص لبریز از آلودگی‌ها همانند چاه بدبوست و اگر بوی خوب به مشام آن‌ها برسد می‌فهمند درون این انسان، بوستانی پربار است.» (اخلاق کارگزاران، ص 81)

2- کردار اهل بهشت

اکثم بن جون (عبدالعزی) از صحابه پیامبر صلی‌الله علیه و آله گفت: در یکی از جنگ‌ها به رسول خدا عرض کردیم: «فلان مرد در لشگر اسلام، بسیار جدی است.» فرمود:« او اهل جهنّم است!» گفتیم: ی«ا رسول‌الله! این شخص با این عبادت و اخلاق و کوشش در جهاد جهنّمی است! پس ما چه‌کاره‌ایم؟» فرمود: «او منافق و جهنّمی است.» ما در میدان جنگ کاملاً مراقب او بودیم که هیچ پیاده و سواره‌ای به او نزدیک نمی‌شد، مگر آن‌که حمله می‌کرد و دشمن را از بین می‌برد. (به خاطر تعصّبی که به اقوامش داشت که در لشگر اسلام بودند نه به خاطر خدا) بر اثر جراحات زیاد، مجروح شد به پیامبر صلی‌الله علیه و آله گفتیم: «این مرد شهید شده است.» فرمود: «او در جهنّم است.» ساعت‌به‌ساعت تعجّب ما زیادتر می‌شد تا در لحظات آخر عمرش که جراحات زیاد شد، نوک شمشیر به سینه‌ی خود نهاد و خون جاری شد و جان بداد (خودکشی). تازه به فرمایش پیامبر رسیدیم و تعجّب ما برطرف شد. خدمت پیامبر آمدیم و گفتیم: «گواهی می‌دهیم که پیامبر الهی می‌باشید.» فرمود: «ممکن است شخص، کردارش کردار اهل بهشت، ولی خودش اهل جهنّم باشد و دیگری اعمالش اعمال اهل جهنّم ولی خودش اهل بهشت باشد که این سعادت و شقاوت، موقع مردن نصیبش می‌گردد.» (سیره حلبیه، ص 226 -پیغمبر و یاران، 1/250)

3- نیّت معاویه

نیّت معاویه در کشتن امیرالمؤمنین و کینه ی بنی‌هاشم بود و در این راستا دست به هر کاری زد. وقتی نزد شریک بن عبدالله، ذکر معاویه و حلم او می‌گذشت، گفت: معاویه معدن سفاهت بود. آنگاه گفت: به خدا قسم که خبر قتل امیرالمؤمنین علیه‌السلام به او رسید، او تکیه کرده بود؛ پس بنشست و گفت: ای کنیز برای من آواز بخوان که امروز چشم من خنک (روشن) شد. کنیز آوازه‌خوان شروع به خواندن کرد. عمودی پیش معاویه بود برداشت و بر سر کنیز زد و دماغ او بپاشانید؛ اگر معاویه حلم داشت پس آن روز حلمش کجا بود؟! و باز کسی از شریک بن عبدالله از مناقب معاویه پرسید او در جواب گفت: «از مناقب او آن‌که پدرش با پیامبر مقاتله نموده و خودش با وصی نبی جنگ کرد. مادرش جگر عموی پیامبر بخورد و پسرش سر فرزند نبی ببرید، از این بزرگ‌تر مناقب که را باشد!» (نوادر، ص 352)

4- نیّت سوء ابو عامر

قبل از اسلام یکی از رهبانان معروف، به نام ابو عامر موقعیّت بزرگی داشت. چون پیامبر صلی‌الله علیه و آله به مدینه آمدند، موقعیت ظاهری او متزلزل شد. لذا در مقام مخالفت با پیامبر صلی‌الله علیه و آله برآمد و جنگ احزاب و خندق را به وجود آورد. پس از شکست‌ها با عدّه‌ای از منافقین مدینه خواست برای خود پایگاهی درست کند، لذا با نیّت سوء نزدیک مسجد قبا، مسجدی به بهانه‌های مختلف ساختند و برای افتتاح از پیامبر صلی‌الله علیه و آله دعوت کردند. پیامبر صلی‌الله علیه و آله عازم جنگ تبوک بودند و فرمودند: «بعد از مراجعت آن را افتتاح خواهیم کرد.» بعد از آمدن از جنگ، خداوند سه آیه (107 تا 110) سورهٔ توبه را نازل کرد که‌ای پیامبر صلی‌الله علیه و آله این مسجد که ساخته‌اند مسجد ضرار است. سوگند یاد می‌کنند که ما جز کار نیکو اراده نداشته‌ایم و خدا گواهی می‌دهد در آنچه می‌گویند که ایشان دروغ گویانند. پس به امر پیامبر صلی‌الله علیه و آله مسجد ضرار را ویران ساخته و چوب‌هایش را سوزاندند تا نیّت سوء آنان سبب ازدیاد نفاق و جدایی مسلمانان نگردد. (پیغمبر و یاران،2/103)

5- مقصد مداحان

نوعاً مداحان و چاپلوسان و ستایش گران، نیّت و قصدشان خدا نیست بلکه مقاصد دنیوی است. گویند شخصی نزد عبدالملک خلیفه اُموی آمد و گفت: می‌خواهم حرفی به خلوت با تو بگویم. خلیفه او را پیش خود طلبید و گفت: به این شرط که:
1. مدح من نگویی که من به خود، از تو آگاه‌ترم.
2. دروغ نگویی که دروغ‌گو را دشمن دارم.
3. سعایت کسی نکنی که ساعی را عقوبت کنم.
مرد گفت: اگر اجازت دهی بازگردم؛ و برفت. (نوادر، ص 100)