نیک و نیکویی

قرآن:

خداوند متعال در آیه‌ی 160 سوره‌ی انعام می‌فرماید: «هر کس کار نیکی به‌جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد».

حدیث:

امام علی علیه السّلام فرمود: «کسی که از حق روی بگرداند، کار نیک نزد او بد و کار بد پیش او نیک گردد.»
(غررالحکم 1/256)

توضیح مختصر:

بهترین وسیله‌ی عاقبت‌به‌خیری، این است که انسان به کار نیک و اعمالی که نیکویی را در بردارد بپردازد. صفت نیک وقتی ملکه شد واقعاً شخص، عاقبت‌به‌خیر می‌شود چراکه خداوند خیر مطلق بوده و خلفای او در روی زمین در افاضه‌ی نیکویی بودند و هستند. این‌که قرآن می‌فرماید: «آیا شما، مردم را به نیکی فرمان می‌دهید و خودتان را فراموش می‌کنید؟ (سوره بقره، آیه‌ی 44)» دلیل است که اینان به گفتار صرف، اکتفا کردند درحالی‌که از اصلاح نفسِ خود غافل شدند، فاقد شیء، نمی‌تواند مُعطی شیء باشد. امّا نیک‌نامی اثر دارد که با حقیقت باشد والّا صرف بردن نام کسی که مثلاً بیمارستانی ساخت و مدرسه‌ای دایر کرد دلیل بر حقیقت نمی‌شود چراکه گاهی این کارها برای شهرت و مفاخره است. دیده شده کسانی تظاهر به نیک‌نفسی می‌کنند ولی در موقع عمل و امتحان، بدی از آن‌ها سر می‌زند.
عمل نیک اگر با میل انجام شود بهتر است تا با کراهت. خداوند برای آن‌که به فضلش انسان‌ها را به مقامات عالیه برساند تخفیف خاص و اثر دوچندان در کارهای خوب گذاشته که بعضی اعمال نیک، اثر گناهان را در دنیا محو می‌کند. (سوره‌ی هود، آیه 114) و به خاطر کار خوب، پاداش مکرّر می‌دهد. (سوره انعام، آیه 160) و کار بد، با عقوبت است و آنچه به‌عنوان باقیات‌صالحات مطرح است اعمال نیکی است که بعد از وفات، ثمرات کار انجام ‌گرفته، خود را نشان می‌دهد و دیگران استفاده می‌کنند و برای نیکوکار، حسنات مکرّر می‌نویسند.

1- نیکی حتی به ملخ

در عرب، شخصی بود به نام ابوحنبل که او را پناه دهنده‌ی ملخ می‌گفتند، به آن سبب که ملخ به حوالی خانه‌ی او فرود آمده بود و مردم می‌دویدند تا شکار کنند.
او گفت: «چه خبر است؟» گفتند: «ملخ در پناه تو آمده است، می‌خواهیم بگیریم.»
گفت: «حال که در جوار من آمده است، محال باشد که ملخ‌ها را بگیرید» و به افراد زیردست خود می‌گفت: «این‌ها را ازاینجا دور کنید.» (نوادر راغب، ص 72)

2- پاسخ نیکی

انس گفت: من نزد امام حسین علیه السّلام بودم که کنیزی بر او وارد شد و دسته‌ای ریحان برای امام علیه السّلام آورد. امام علیه السّلام او را برای خدا آزاد کرد. من گفتم: «یک دسته ریحان آورد، در عوض او را آزاد کردید؟» فرمود: «خداوند این‌گونه ما را تربیت کرده و فرموده: «هرگاه به شما تحیت گویند، پاسخ آن را نیکوتر از آن بدهید یا به همان‌گونه پاسخ‌گویید.» (سوره‌ی نساء، آیه 86) بهتر از این محبتی که او به من کرد آزادی او می‌باشد.» (محجه البیضاء، 4/227 -شنیدنی‌های تاریخ، ص 141)

3- خواندنی است

حاتم طائی-نیک‌مرد بی‌نظیر– به زمین عنزه رسید. اسیری او را ندا می‌کرد: «ای پدر سفانه! مرا زنجیر و شپش خورد.»
فرمود: «وای! من در شهر خود نیستم و با من چیزی نیست و الآن نام مرا بلند گفتی.» پس او را بخرید و آزاد کرد و خودش به‌جای اسیر در زنجیر شد و به قوم خود خبر داد تا مالی بیاورند و بدهند و او را آزاد کنند. (نوادر، ص 73)

4- جواب نیک

سلطان محمود غزنوی به نزد خلیفه‌ی عباسی «القادر بالله»، کسی را فرستاد که من بغداد را ویران خواهم کرد و خاک بغداد را بر پشت پیلان به غزنین آورم.
خلیفه نامه‌ای به نزدش نوشت «اَلم» و چیزی ننوشت. سلطان محمود دانشمندان را بخواست و همه‌ی سوره‌های قرآن را که در آن «الم» بود گردآوردند ولی پاسخ موافقی نیافتند.
جوانی که به او از نظر دانش توجهی نمی‌شد، گفت: «اگر سلطان اجازه بدهد، جواب نیک بدهم.» پس به او اجازه داد و در پاسخ گفت: «سلطان محمود، خلیفه‌ی عباسی را به فیل تهدید کرده است؟» گفت: «آری!» گفت: در پاسخ نوشته است: «ألمْ تَرَکَیفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِاَصْحابِ الفیْل: آیا ندیدی خدای تو با اصحاب فیل چه کرد! (سوره فیل، آیه 1)»
سلطان این جواب را نیکو شمرد و او را جایزه داد و به خویش نزدیک کرد.
(کشکول، دفتر چهارم، ص 399 -قابوس‌نامه، باب 39.)

5- بعد از پدر و مادر

شخصی به محضر پیامبر صلی‌الله علیه و آله آمد و پرسید: «به چه کسی نیکی کنم؟» فرمود: «مادرت!» باز پرسید: «بعد از مادرم به چه کسی نیکی کنم؟» فرمود: «مادرت!» سه بار پیامبر صلی‌الله علیه و آله درباره‌ی مادر فرمود، مرتبه‌ی چهارم پرسید: «بعد به چه کسی نیکی کنم؟» فرمود: «پدرت!»
عرض کرد: «بعد از او به چه کسی نیکی کنم؟» فرمودند: «به هر کس که نزدیک‌تر به تو می‌باشد.» (شنیدنی‌های تاریخ، ص 380 -محجه البیضاء، 6/328)