تسبیح (خدای را به پاکی یاد کردن)
قرآن:
خداوند متعال در آیات 40-39 سورهی ق میفرماید: «پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب، تسبیح و حمد پروردگارت را بهجای آور و در بخشی از شب و بعد از سجدهها او را تسبیح کن.»
حدیث:
پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «کسی که صد مرتبه سبحانالله گوید، برتر از صد شتر برای قربانی میباشد.»
(اصول کافی، ج 2، ص 366)
توضیح مختصر:
حضرت یونس علیهالسلام وقتی در شکم ماهی افتاد، مشغول به تسبیح شد. «سُبحانَکَ…»
ملائکهای که سورهی انعام را بر پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم نازل کردند، هفتاد هزار بودند و آنان به تسبیح و تحمید، زمزمه داشتند.
«کسانی که نزد خدایند، از عبادتش سر نمیتابند و خسته نمیشوند و شب و روز، او را تسبیح گویند و سستی نگیرند.» (سورهی انبیاء، آیهی 20)
چون جذبه، مقرّبان را میگیرد سخنی جز حمد و تسبیح ندارند. آن وقت، مسبِّح به زبان و قلب و نیّت و عمل، تسبیح میگوید. اینان دلهایشان از محبّت خداوندی پُر است. اگر زبان تسبیح گوید و دل موافق نباشد، این نوع تسبیح ناقص است.
از امام صادق علیهالسلام دربارهی تسبیح پرسیدند، فرمود: «تسبیح اسمی است از اسماء خدا.»
منظور امام علیهالسلام از تسبیح، همین جملهی سبحانالله است که دلالت دارد بر منزّه بودن حقتعالی.
یک یهودی از پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم سؤالاتی کرد، ازجمله پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «وقتی بندهی خدا میگوید: سبحانالله، همهی موجوداتی که پایین عرش هستند، با او تسبیح میگویند و به گوینده ده برابر پاداش میدهند.»
(المیزان، ج 10، ص 24)
1- همه در تسبیح
سعدی گوید: یاد دارم که شبی در کاروانی، همهی شب رفته بودم و سحرگاه در نزدیک بیشهای خفته. شوریدهای در آن سفر همراه ما بود، نعرهای بزد و راه بیابان گرفت و یکنفس آرام نیافت.
چون روز شد، گفتمش: «آنچه حالت بود؟» گفت: «بلبلان را دیدم که به نالش در آمده بودند از درخت، کبکان از کوه، غوکان از آب، بهایم از بیشه؛ اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح رفته، من به غفلت خفته.»
(کلیات سعدی، ص 57 -نمونه معارف، ج 2، ص 752. پ)
2- تسبیحِ چوبهاست
ظریفی در خانهی درویشی مهمان شد که درویش، سقف خانه را از چوبهای ظریف پوشانده بود و بار گران داشت و هرلحظه از آن چوبها آوازی بیرون میآمد.
مهمان گفت: «ای درویش مرا از این خانه بهجای دیگر ببر که میترسم سقف فرود آید.»
گفت: «مترس! که این آواز، تسبیح و ذکر چوبهاست.» مهمان گفت: «از آن میترسم که از بسیاری ذکر و تسبیح، ایشان را وجدی و حالی به هم رسد که همه یکبار به رقص و سماع درآیند و به سجده افتند.»
(لطایف الطوایف، ص 321)
3- محرم راز
روزی پس از ختم درس عارف بالله، مرحوم ملّا محمّد کاشی (متوفی 1333) یکی از طلاب به مدرس آن بزرگوار آمد و گفت: «این آقا شیخ چه میگوید که دیشب به وقت سحر دیده که از در و دیوار صدای این تسبیح «سبّوحٌ قدّوسٌ ربُّ الملائکۀِ و الرّوح» برمیآید؛ چون نگریسته، دیده آقای آخوند این تسبیح را در سجده میگوید؟»
آخوند کاشی فرمود: «اینکه در و دیوار به ذکر متذکّر گشته باشند، مهم نیست؛ مهم این است که او کجا محرم این راز گشته است.»
(تاریخ حکما و عرفا، ص 75)
4- یک سبحانالله، یک درخت
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمودند: «هر کس سبحانالله بگوید، درختی در بهشت و هر کس الحمدلله بگوید، درختی در بهشت و هر کس اللهاکبر بگوید، درختی در بهشت برای او کاشته میشود.» مردی از قریش عرض کرد: «یا رسولالله! پس درختهای ما در بهشت بسیار است؟»
فرمود: بهشرط آنکه آتشی (از معاصی) نفرستید تا آنها را بسوزاند. خداوند در سوره محمّد صلیالله علیه و آله، آیهی 33 فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردید، اطاعت خدا و اطاعت رسول او کنید و اعمال خود را باطل ننمایید.»
(لئالی الاخبار، ج 3، ص 420)
5- تسبیح حضرت زهرا علیها السّلام
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: آنقدر فاطمه علیها السّلام با مشک، آب کشید که در سینهی او اثر گذارد و آنقدر با آسیاب، گندم آرد کرد که دستهایش آبله کرد و آنقدر خانه را جاروب کرد که لباسهایش غبارآلود گشت و آنقدر زیر دیگ آتش کرد که لباسهایش سیاه شد؛ پس من به او گفتم: نزد پدرت برو و خادمی طلب کن تا راحت شوی.
فاطمه علیها السّلام نزد پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم رفت و جوانهایی را کنار پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم دید، شرم کرد و برگشت. پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم دانست که فاطمه علیها السّلام برای حاجتی آمده است. صبح نزد ما آمد و فرمود: «ای فاطمه! دیروز حاجتی داشتی؟»
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «آنقدر آبکشی و آسیاب کردن و جاروب نمودن خانه و آتش افروختن و کارهای خانه صدمات شدید به فاطمه علیها السّلام وارد کرده که من به او گفتم: نزد پدرت برو و خادمی طلب کن.»
پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمودند: «آیا شما را تعلیم نکنم به چیزی که برای شما از خادم بهتر باشد؟ هرگاه خواستید بخوابید، 34 مرتبه تکبیر، 33 مرتبه الحمدلله و 33 مرتبه سبحانالله بگویید.» فاطمه علیها السّلام عرض کرد: «از خدا و رسولش خشنود شدم.»
(نمونه معارف، ج 2، ص 750 -وافی، ج 5، ص 237)